✒️ محمودرضا کوهکن، استادیار تاریخ دانشگاه پیام نور اصفهان
در مسیر اصفهان به شهر اردستان و حدود سه کیلومتر بعد از روستای «بَغَم» به پیچ تندی میرسیم که در سمت چپ جاده، کوه کوچکی به رنگ قهوهای روشن قرار دارد. بر فراز این صخره، سنگ آسیاب ناتمامی برجای مانده که چشم هر رهگذری را به خود جلب میکند. بنا به روایت محلی این سنگ داستان جالبی را در دل خود نهفته دارد. در حدود یک کیلومتری شمال این محل، معدن سنگی متعلق به اهالی روستای «علی آباد» وجود دارد که به لحاظ نرمی و شکل پذیری از قدیم مورد بهره برداری قرار گرفته و از آن سنگ آسیاب، هاون، دربهای سنگی، سُفت(ستون سنگی) و ابزارهای دیگر میساختهاند و به شهرها و نواحی اطراف چون اصفهان، سده، کاشان و ... ارسال می کرده اند.
ماجرای انتقال سنگهای آسیاب با حیواناتی نظیر قاطر به فواصل 150 تا 200 کیلومتری با همهی سختیها و خطراتی که داشته، خود داستانهای جالب و شنیدنی دارد. گویند فردی (که متاسفانه شناخته شده نیست) چون در آن معدن اصلی تملک نداشته به این کوه میآید تا سنگ آسیابی را بتراشد و به اصفهان یا کاشان برده، بفروشد و ارتزاق کند. اما از بخت بد او چون به میانه کار میرسد سنگ تَرَک بر میدارد و بلا استفاده میماند. فرد مزبور از شدت ناراحتی تیشهای بر سرخود میزند که در اثر آن کشته میشود.(البته شاید روایت یا روایتهای دیگری هم وجود داشته باشد). به هر حال این سنگ آسیابِ برجای مانده در دل این کوه نماد کوشش، بردباری، شکست، ناامیدی، تنهایی و همچنین کوهکَنی، صنعتگری و تجارت مردم این منطقه میباشد. متاسفانه دست تتاولگر بشری به این نماد هم رحم نکرد. سودجویانی که از جای برآوردنش و با پتک و میخ ( بقایای میخ ها بر روی سنگ باقی است ) به جانش افتادند تا محوش کنند ولی آنچنان محکم و استوار ایستاد تا نابخردان را ناتوان و زبون جلوه دهد.
(کاش سازمان های مربوطه قدر میراث سرزمینمان را بدانند قبل از آن که دیر شود)
(عکس متعلق به نویسنده است)