فهم پدیدههای اجتماعی در ایران معاصر همواره درگیر نوعی ابهام بوده است بهطوری که عباراتی از قبیل: «وضعیت پیچیده است»، «شرایط ایران را با هیچ نظریهای نمیتوان توضیح داد»، «ما مثل سایر نقاط جهان نیستیم»، «وضعیت آشفته است، آنومیک است، غیرقابل فهم است» و... سکۀ رایج بازارند. در ابتدا باید گفت که هدف علم و دانش توضیح هستی چیزها است نه حوالهدادن آنها به نیستی. اگر فردی در جایگاهی عالمانه به جای توضیح چیزها آن را به نیستی حواله میدهد در عمل نهتنها پدیده را فهمپذیر نمیکند بلکه آن را نادیدنیتر میکند.
کرمانشاه در این ایام یکی از سیاهترین روزهای تاریخی خود را تجربه میکرد. قحطی، بیماری و جنگ کابوس دائمی زندگی مردم در این دوران و صورتهای سهگانهٔ مرگ بود که در کوی و برزن جولان میداد وهرازگاهی یک چهرهٔ خود را آشکار میساخت. در سال ۱۲۸۴ش(۱۳۲۳ ق) قحطی و گرسنگی بیداد میکرد و چندان گسترده شده بود که «کوچهها پر از فقیر شده و از بیقوتی خون گوسفند را جوشانده میخوردند.» در سال ۱۲۸۹ ش بیماری وبا دیگربار ناخوشی و مرگ را در شهر حاکم کرد و روزانه حدود ۴۰ نفر از مردم شهر را به کام مرگ میکشاند.
چهارباغ محور جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی شهر اصفهان است. از احداث این خیابان در زمان شاه عباس اوّل حدود چهارصد سال میگذرد و عجیب آنکه تا به امروز همان جایگاهی را که بنیانگذارانش در نظر داشتهاند حفظ کرده است. برخلاف بعضی خیابانها که امروز جایگاه سابق را ندارند، چهارباغ در طرحهای توسعهٔ شهری به حاشیه نرفته و هنوز ستون فقرات شهر اصفهان محسوب میشود. بیجا نیست اگر بگوییم از دیرباز چهارباغ ویترین شهر اصفهان، پاتوق مردمان آنجا، محور عمدهٔ گردشگری و بازارگاه اصلی آن بوده است. به همین خاطر، تاریخ تحوّلات این خیابان برای مورّخ اجتماعی بسیار اهمیت دارد.
باغ دوشان تپه در عصرناصری بهحدّی اهمیت داشته که شکارگاه سلطنتی و قرق بوده و در آن تأسیسات مورد نیاز باغ و تفرّج ساخته شده بود. همچنین یک دروازهٔ خاصه در تهران داشته و تاقبل از دورهٔ پهلوی پررونق بوده است. ناصرالدین شاه در خاطراتش از این باغ که امروز ازبین رفته و در قصر فیروزه آثاری از آن مانده، یاد کرده است. بعلاوه نکتهٔ دیگر این تصویرگری ورود انسان و خاصّه زن به قاب تصویر است. موضوعی که در نقاشیهای آنعصر کمیاب است و نوع قرارگیری زن در انتها و گوشهٔ تصویر، خود مؤید جایگاه آنها در زمانهٔ مورد بررسی و حتی در آثار هنرمندان قاجاری است.
همانطور که واقفیم منابع تاریخنگارانۀ ما چندان به مسائل تاریخ مردم اهمیت نداده و موضوعاتی چون تاریخ سفر جای چندانی در این دسته از منابع ندارند. این نکته خصوصاً باعث دشواری بازسازی زندگی مردم در دورۀ باستان شده،زیرا گذر زمان بسیاری از نمونههای مادّی زندگی روزمره را از بین برده است. در این میان، الواح تختجمشید صحنههایی از زندگی روزمرۀ مردم را بازمینمایند که نمونۀ آن در دیگر منابع تاریخ هخامنشی قابل یافتن نیست. این الواح درواقع همان اسناد تاریخ مردماند، با این تفاوت که مثلاً در دورۀ صفویه یا قاجاریه، اسناد کاغذی بودند ولی در دورۀ هخامنشی بر الواح گلی نوشته میشدند.
پژوهشگران سه مرحله را برای تاریخ حیات رفاه اجتماعی قائل هستند: در گام نخست، زندگی قبیلهای و روستایی قرار دارد که در گذشته نیاز افراد در این جوامع درون خانواده یا روستا (یا قبیله) برطرف میشد. گام دوم زمان ایجاد مؤسسات دینی و خیریّه برای دستگیری از نیازمندان بود و در مرحلۀ سوم، مسئولیت کنترل جامعه و برقراری و گسترش رفاه اجتماعی به عهدۀ حکومتها افتاد. نگارنده بر آن است که رفاه اجتماعی در جامعۀ ساسانی در مرحلۀ سوم از مراحل مذکور قرار داشت. چراکه درواقع خود حکومت مجری محورهای رفاه اجتماعی بود.
مردمان کنشگران اکثریت تاریخاند
بیتوجهی به مردم در تاریخنگاری موجب تقویت نگرشهای تقلیلگرایانه و ضدّ تاریخی میشود؛ برای نمونه بسیاری از پدیدهها و تحوّلات تاریخ در قالب مقولات دیگر ارزیابی میشوند. از طرف دیگر، سازههای تاریخ اجتماعی بدون فهم کنشگری یا وضعیت اجتماعی و فرهنگی مردم همیشه ناگویا و لنگ خواهد ماند. توجه به مردم در تاریخنگاری موجب فهم و خوانش بهتر سایر مؤلفههای تاریخی مانند دولت، مجلس و... شده و حتی دولتمردان را در شیوهٔ نگاه به جوامع متحوّل خواهد کرد. از طرفی دیگر، «تاریخ از پایین» لازمه و تداوم تاریخ اجتماعی است و جزء لاینفک آن است. نمیتوان به تاریخ اجتماعی پرداخت ولی تاریخ مردم را نادیده گرفت.
تاریخنگاران و دیگر نویسندگان به روشهایی متفاوت از آلبومها و عکسهای خانوادگی استفاده میکنند. با تحلیل بصری و استفاده از روشهای ملهم از روانکاوی، برخی از پژوهشگران از عکسها برای واشکافی مناسبات بین اعضای خانواده بهره میبرند. ولی من استفاده از روشهای تاریخنگاران «اشیا روزمره» را پربارتر یافتهام ... عکس، به ویژه عکسهای خانوادگی، به قول شری ترکل، اشیایی «خاطره برانگیز» هستد و جداییناپذیری اندیشه و احساس را در رابطه ما با اشیا برمینمایند.
آنچه «تاریخ معماری مردم» یا «تاریخ مردم در معماری» را از دیگر اقسام تاریخ معماری ممتاز میکند ویژگیای در موضوع، یا ویژگیای در روش نیست؛ بلکه ویژگیای در دیدگاه است. در نگاهی وسیعتر، میتوان معماری را افزون بر محصول معماری، به عاملان معماری و مسیر معماری و همۀ ساز و کارهای مربوط به آن اطلاق کرد. مقصود از معماری مردم جستنِ عکس مردم و رنگ مردم در هر معماریای است...در سخن مولانا شواهد بسیاری از بناهای عوام یا زندگی عوام در بناها هست؛ از جمله خانه و مسجد.
کارگران هندی صنعت نفت ایران، نزدیک به نیم قرن شکلهای گونهگون کاری را تجربه کردند. آنان با استخدام اجباری به عنوان کارگر متعهد خدمت در زمان جنگ، کارگر آزاد روزمزد و یا کارگر استخدام شده با قراردادهای جمعی شکل گرفته بر اساس قوانین کار مستعمراتی، در صنعت نفت ایران جای گرفتند. با حفظ پسزمینه استعماری، هدف این پژوهش جز این نیست که گزارشی از کارنامه و زمانه این کارگران به دست دهد. اینکه بود و باششان، کار و زندگیشان چگونه بود و قبول و رد جامعه میزبان را چگونه برتافتند.
آثار تناولی شامل چند موضوع است که وی آنها را - که تقریبا در همه آثارش مشترکند- در این بسترها به نمایش میگذارد. از آثاری که تناولی در ساخت و به تصویر کشیدن آن تلاشهایی کرده و آثاری را درباره آن خلق کرده، شیر است؛ که گاهی تنها و گاهی همراه با خورشید به کار رفته است. وی از این نماد یا به عبارتی دیگر از این عنصر تصویری در آثار مختلف تجسمی بهره برده است. شیر در فرهنگ و تاریخ ایران نقش بسیار پررنگی دارد. تصویر ۸ [بالا] یادآور شیرهای سنگی بختیاری است.
جنبش مشروطه زمینه انتشار جراید تخصصی طنز را در ایران فراهم کرد. پنج ماه پس از صدور فرمان مشروطیت، طنزنامه آذربایجان (بهمن ۱۲۸۵- آبان ۱۲۸۶ش.) منتشر شد که حامیاش ستارخان بود و الگویش طنزنامه مشهور ملانصرالدین (۱۳۱۰-۱۲۸۵ش.) که آن سالها در تفلیس منتشر میشد.مهمترین مانع طنزنامهها سانسور بود و طنزپردازان مجبور بودند همواره دست به عصا حرکت کنند. علیرغم محدودیتهایی مانند سانسور، طنزنامهها علاوه بر ایجاد انبساط خاطر، تاثیر عینی قابل توجهی در جامعه داشتند.
سرقت به شکلهای مختلف و با روشها و شیوههای متفاوتی انجام میشد. در واقع، سارقان برای ارتکاب سرقت روشهای جدیدی اتخاذ میکردند و از آنجا که تکرار یک شیوه موجب آگاهی مردم و ناکارآمدی آن میشد، در طول تاریخ اسلام، تنوع و گوناگونی شیوههای سرقت دیده میشود. در دزدیهای شهری، دزدی و سرقت از مغازهها و دکاکین از شایعترین نمونههای سرقت در ایران و جهان اسلام محسوب میشد... برخی از دکان دارها، برای ممانعت از سرقت، شب را در دکان خود سپری می کردند.