قیمه پلو و اسب کبود رعنا – قسمت سوم

✒️حسین منوچهری، دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ ایران اسلامی دانشگاه تهران

 

پیش‌تر گفته شد؛ نورالله در رساله مادة الحیوة از بیان آموزش طبخ قیمه پلو به سبب شهرت آن صرف نظر می کند. در این موضوعِ به ظاهر ساده، نکات مهمی درباره سویه های تاریخ اجتماعی وجود دارد. مشترک بودن طبخ و خوردن قیمه پلو در میان تمام اقشار اجتماعی از مردمان عادی تا درباریان و خانواده سلطنتی؛ خلاف آن نظریه غالب است که وضعیت زندگی این دو قشر اجتماعی را کاملاً متفاوت و جدا از یک دیگر معرفی می کند. البته که این نظریه به طور کلی اشتباه نیست؛ اما وقتی پای تاریخ اجتماعی به میان می آید، موضوع پیچیده تر از اینهاست.

تاریخ اجتماعی یک سرزمین، تمام اقشار فرادست و فرودست آن و روابطی که با یک دیگر دارند را در بر می گیرد؛ زیرا حاکمان همچون مردم در درون ساختارهای اجتماعی، خود را شناخته و معنا می کنند؛[1] بدین جهت تمام آنچه که در تاریخ ایران و جهان درباره حکومت ها و حاکمان می خوانیم صرفاً مختص آنان نیست؛ بلکه بخش هایی از آن فکت ها، همسو، هم جهت و حتی برگرفته از زندگی مردمان عادی آن دوران بوده است؛ این مهم، امکان تعمیم دادن اطلاعات تاریخ سیاسی یا بخش هایی از آن به تاریخ مردم را فراهم می کند. نورالله، آشپز دربار صفوی است؛ اما چنان قیمه پلو را مشهور و دستور طبخ آن را بدیهی می انگارد که از ذکر دستور پخت آن خودداری می کند، این یعنی خوراک دربار، همانند خوراک مردم عامی بوده است. بدین جهت وقتی از تاریخ خوراک دربار صفوی سخن می گوییم، در واقع؛ در حال روایت تاریخ خوراک مردم ایران در آن دوره هستیم.

می توان به بیانی دیگر نیز این موضوع را صورت بندی کرد؛ با مقایسه رساله مادة الحیوة با رساله آشپزی دیگری که متعلق به دوران شاه اسماعیل اول است، می توان شاهد کاهش میزان مصرف گوشت و افزایش مصرف حبوبات و سبزیجات در دستور پخت خوراک ها و همچنین تمایل به معرفی و آموزش پخت خوراک هایی شد که غالباً نیاز کمتری به استفاده از گوشت در طبخ آنهاست. به نظر می رسد علت عمده این دگرگونی، سرکوب قزلباشان توسط شاه عباس است که در نتیجه؛ دامداری و عرضه گوشت را محدود کرده بوده است؛[2] پس دربار صفوی و آشپزان آن نیز تلاش می کنند خلاء گوشت در خوراک ها را با حبوبات و سبزیجات پر کنند. بنابراین حاکم نیز همانند مردم تحت تأثیر شرایط و محدودیت های اجتماعی سرزمین قرار دارد. این موضوع گذشته از راهبرد نگرشی خاصی که در نگاه کلی به تاریخ عرضه می کند و علاوه بر آنکه تأثیر پذیری تاریخ خوراک از رخدادهای عینی را نشان می دهد؛[3] بر تأثیر پذیری یکسان یا لااقل همسان تمام اقشار اجتماعی از آن تأکید می ورزد؛ بدین صورت آنچه پیشتر در مورد همگانی بودن تاریخ خوراک گفته شد در ذیل همگانی بودن تاریخ اجتماعی به اثبات می رسد.

 

 


[1] تاریخ اجتماعی: دانش، روش، آموزش، گردآوری و ترجمه ابراهیم موسی پور بشلی و محمد ابراهیم باسط، سمت، ۱۳۹۴، ص۳۶.

[2] یزدان فرخی و مرتضی محمدی، «پژوهشی درباره کاربرد مواد خوراکی در رساله های برجای مانده آشپزی از روزگار صفویه: مطالعه موردی کارنامه و مادة الحیوة»، پژوهش نامه تاریخ اجتماعی و اقتصادی، بهار و تابستان۱۳۹۵، سال پنجم، شماره اول، ص۱۰۰.

[3] جورج ریتزر، نظریه جامعه شناسی، ترجمه هوشنگ نایبی، تهران، نی، ۱۳۹۷، ص۷۴.