کلیشه‌های جنسیتی: چرا مردان بر زنان ارجحیت دارند؟ (مطالعات تاریخ جنسیت)

✒️ فریما دستیار، دانش‌آموخته تاریخ، پایش ایران اسلامی، دانشگاه تهران

 

جنسیت، یک نظام برساخته است که هر تغییر کوچک در جزئیات روابط اجتماعی، ناگزیر به دگرگونی دیگری در مفاهیم جنسیتی منجر می‌شود. اشکال جدیدی از جنسیت که در حال توسعه هستند، با نمونه‌های پیشین مبارزه می‌کنند و منجر به تغییر نظام کهنه می‌شوند. [1]

 

بحث امور جنسی و جنسیت، مشابه مباحث طبیعت و تربیت است. جنسیت به شکل اجتماعی و مصنوعی ساخته شده و امر جنسی، امری بیولوژیکی است و نقش‌های معینی برای زنان و مردان مقدر می‌کند، گویی این نقش‌ها به طور طبیعی، متعلق به آن‌ها بوده است.[2]

 

در واقع، پسر یا دختر بودن، برای اکثر کودکان، امری بسیار طبیعی به شمار می‌رود. در بدو تولد، بر اساس ویژگی‌های جسمانی، جنسیت آنان را تعیین می‌کنند و به این ترتیب، زن  یا مرد بودن آنان مشخص می‌شود. "هویت جنسیتی" به حس درونی افراد از اینکه چه کسی هستند، اشاره دارد که ناشی از تعامل صفات بیولوژیکی، تأثیرات رشدی و شرایط محیطی است. خودشناسی هویت جنسیتی، در طول زمان ایجاد می شود و تقریباً با تحولات فیزیکی بدن کودک همراه است. بیشتر هویت جنسیتی کودکان با جنسیت اختصاص داده شده (جنس) مطابقت دارد.

 

شولامیت فایرستون، در کتاب "دیالکتیک جنسیت" بیان می‌کند که طبقه جنسی، در خانواده ریشه دارد و به حالتی اطلاق می‌شود که زنان و کودکان، در دست قدرت مردان هستند. تمایزهای مربوط به تولیدمثل، از لحاظ بیولوژیکی، به تقسیم کار جسمی می‌انجامد.[3] از زمان اعلام پسر یا دختر بودن کودک، منتظریم که پسر و دختر، در موارد مختلف با یکدیگر تفاوت داشته باشند.

 

کلیشه‌ها یا تصورات قالب، مجموعه سازمان‌یافته‌ای از باورها، درباره خصوصیت‌های تمام اعضای گروه خاص است. پس یک کلیشه یا تصور قالبی، به معنی مجموعه باورهای زن یا مرد بودن است. کلیشه‌های جنسیتی، دربردارنده اطلاعاتی درباره ظاهر جسمانی خاص (صدای آرام، ظریف و زیبا) و صفت‌های روانی خاص (مهرورز، وابسته، ضعیف و عاطفی) هستند.[4]

 

طبقه‌بندی افراد بر اساس جنسیت، جنبه ضروری و خودکار ادراک ما از دیگران است؛ به‌طوری‌که این تمایز، اغلب ناخودآگاه صورت می‌گیرد. البته این بدان معنا نیست که کلیشه‌ها الزاماً منعکس‌کننده واقعیت خواهند بود؛ بلکه گاهی کلیشه‌ها، صرفاً معرف باورهای مشترک درباره چگونگی افراد خاص به‌شمار می‌روند و تنها از تفاوت‌های ضمنی بسیار میان  زنان و مردان خبر می‌دهد.

 

غالباً این کلیشه‌ها هیچ‌گونه اساسی در رفتار واقعی ندارد. بنابراین، یادآوری این نکته که باورهای ما، درباره تفاوت جنسیتی ممکن است درست یا نادرست باشد، مهم خواهد بود. با وجود این، کلیشه‌های تعیین‌شده‌ای که فرهنگ القاء می‌کند، خصوصیاتی است که از منظر اجتماعی برای مردان و زنان مطلوب به‌حساب می‌آید. تأثیرات اجتماعی در تحمیل نقش های جنسیتی بر کودکان، در اوایل زندگی آشکار شده و کودک را در ادامه رشد خود دنبال می‌کند و زمانی‌که آن‌ها با سایر اعضای گروه سنی خود تعامل داشته باشند، بیشتر قابل مشاهده است.

 

همسالان کودک هم به عنوان یک کهن الگو و هم یک راهنما برای بیان و تأکید روش مناسب دخترانگی یا پسرانگی عمل می‌کنند. آلیس ایگلی این ایده را تایید می‌کند که نقش‌های جنسیتی، نتیجه مستقیم تعاملات اجتماعی فرد است. او رفتار اجتماعی را "کلیشه‌ای جنسیتی" می‌نامد و معتقد است که بیشتر انتظارات از نقش‌های جنسیتی، ناشی از کلیشه‌های مرتبط با آن‌ها است.[5]

 

هنجارهای مردانگی بر نحوه نگرش مردان و پسران نسبت به زنان و دختران (هویت جنسیتی) و شکل دادن به رفتار آن‌ها و رفتاری که از دیگران - مرد یا زن - انتظار دارند، تأثیر می گذارد. این هنجارها در بافت‌های مختلف فرهنگی و گروه‌های اجتماعی متفاوت است. در حالی که برخی از این نُرم‌ها می‌توانند روابط اجتماعی را تسهیل کنند، برخی دیگر از نابرابری‌های جنسیتی حمایت می‌کنند.

 

در جایگاه اجتماعی، کلیشه‌های جنسیتی، رفتاری بسیار متفاوتی با دختر و پسر را مواجه می‌سازد. در واقع جنسیت در مراحل کودکی، نقش اساسی دارد و اصل سازمانی در محیط‌های اجتماعی است. نظریه‌های ذات‌گرایانه و یادگیری نقش ها، منشأ تفاوت‌های جنسیتی را در تکامل فردی، بیولوژی یا جامعه‌پذیری می‌داند.

 

در این نظریه‌ها، فرض اصلی این است که کیفیت‌های جنسیتی ناشی از تفاوت‌های وراثتی، یا اجتماعی شدن است و قابل پیش‌بینی، درونی‌شده و ثابت بوده و موجب تفکر، قضاوت، ارتباط و وجود متفاوت می‌شود.[6] پسران و دختران معمولاً برای اشغال نقش‌های متفاوت اجتماعی انتخاب می‌شوند تا هدف‌های متفاوتی در زندگی را دنبال کنند.[7] 

 

پوشیده نیست که ترجیح جنسیتی، همواره به عنوان یکی از معضلات فرهنگی در جهان شناخته شده است. اگرچه مردسالاری و مردمحوری در اشکال مختلف خود در تمام کشورهای جهان دیده می‌شود، ترجیح جنسیتی پسران به دختران در کشورهای جهان‌‌سوم، موجب آسیب‌های فراوان اجتماعی در تاریخ بوده و شدت آن بیشتر به چشم می‌خورد.[8

 

آرنولد و دی و گودهوری درمطالعات خود در مورد ترجیح جنسیتی در کشورهای در حال توسعه تصریح می‌دارند که ترجیح پسر هنوز به شدت خود در کشورهای آسیای جنوبی، شرقی و خاورمیانه و شمال آفریقا باقی مانده است.[9] علت چنین تفکرات و باورهایی را می‌توان به توانمندی‌های فیزیکی پسران و مردان، همچنین تنوع نقش‌ها و مشاغل اجتماعی اختصاص یافته با آنان نسبت داد. در مسائل خانوادگی نیز، پسران از استعدادهای جسمی کافی برای مشارکت در فعالیت‌های تولیدی و نقش کارآمد آن‌ها در سرپرستی والدین در دوران کهنسالی و حفظ نام و القاب خانوادگی و مواردی از این دست، مهم‌ترین علل برتری نسبی پسران بر دختران را تشکیل می‌دهد.[10]

 


[۱]. connell, Robert, (2005), Boys. Masculinities and Curricula: Masculinity in Practice priented Subjects. ZEP : Zeitschrift für internationale Bildung. P 26.

[2].  وینسنت، اندرو، ( ۱۳۸۷). ایدئولوژی‌های مدرن سیاسی، ترجمه مرتضی ثاقب‌فر، تهران: انتشارات ققنوس، ص ۲۶۸.

[3]. باستانی، سوسن، (۱۳۸۷)، جنسیت، فرهنگ، ارزش‌ها و نگرش ها، تهران: پزوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات،  ص ۴۶.

[4].  گولومبوگ، سوزان، (۱۳۷۷)، رشد جنسیت، ترجمهٔ مهرناز شهرآرای، تهران: ققنوس، صص ۸۶-۸۵.

[۵]. Eagly, Alice Hendrickson (1987).Sex Differences in Social Behavior: A Social-role Interpretation. L. Erlbaum Associates.p  126.

[۶].  Deaux,  Kay. and Majoir, Brenda, (1990). putting Gender into Context: An Interactive Model of Gender-Related Behavior. Psycho;ogical Review 94(3): p.p 389-369.

[۷]. Fox,  Greer L., (1977). "Nice Girls: Social Control of Women through a Value Construct", Signs 2. Feather, Nrman, (1987). "Gender Differences in Values", pp. 31-45 in Motivation, Intention and Volition, Edited by F. Halish and J. Kuhl, NewYork: Springer Verlag. Williams and Best, 1990.

[۸]. Fikree, F. Pasha, O. Role of Gender in Health disprity: the south Asian contex. JBMJ 2004: 328-823-6.

[۹]4. Mansurian MK, Khoshnevis A. Gender preference and attitude of married women to reproductive behavior: case study of the city of Tehran. J Hum Soc Sci Uni Shiraz 2006; 24: 129-46.(Persian) 14.Dey PI, Chaudhuri RN. Gender Preference and its Implications on Reproductive Behavior of Mothers in a Rural Area of West Bengal, Ind j Commun Med 2009; 34:65-7.

[۱۰]. Zick CD, Xiang N. Assessing the correlates of desired family size in Shanxi, China. J Soc Bio 1994; 41: 150-67. 17.Mwageni EA, Ankomah A, Powell RA. Sex preference and contraceptive behaviour among men in Mbeya region. Tanzania J Fam Plann Reproduct Health Care 2001; 27: 85-9. 18.Qadir F, Khan MM, Medhin G, Prince M. Male gender preference, female gender disadvantage as risk factors for psychological morbidity in Pakistani women of childbearing age - a life course perspective. J BMC Pub Health 2011; 11: 745-9.