✒️ امین بابادی، دانشجوی دکتری تخصصی تاریخ ایران باستان دانشگاه تهران
۱. داریوش یکم ملقب به 《بزرگ》(۵۲۲-۴۸۶ ق.م.) از مهمترین شخصیتهای سیاسی جهان باستان است که علاوه بر فتوحات مهم، به دلیل اصلاحات گسترده و پایا در حوزههای مختلف اداری و اجرایی، در تاریخ جهان باستان شهرت زیادی دارد. او قلمرو پیشینیانش را حفظ کرد و بخشهایی از هند باستانی، شرق اروپا و احتمالا شرق و شمال آفریقا را به آن افزود و یک واحد سیاسی غول آسا به مساحت بیش از ۱۰ میلیون کیلومتر مربع را پدید آورد.
پژوهشگران جمعیت قلمرو هخامنشی پس از فتوحات داریوش را حدود ۵۰ میلیون تن برآورد میکنند {ریچارد فولتس، فرهنگ ایران و تمدن جهان، ۱۳۹۵، دنیای اقتصاد، ۴۱}. داریوش به گزارش خودش در کتیبه بیستون {DB, 13}* ، در روز ۱۰ از ماه باگیادی (=مهر) گَومات مغ را مغلوب کرد و به گفتهی هرودوت {Book 3, 86}، ۶ روز بعد به پادشاهی انتخاب شد و بنابراین میتوان (با قید احتیاط) ۱۶ مهر را سالروز آغاز پادشاهی او دانست.
۲. داریوش در کتیبههایش بارها مستقیم و غیر مستقیم به مردم قلمرو خود اشاره کرده (مثلاً به صورت کارَ=مردم، سپاه، مرتیا=مردم) و گاه آنان را مورد خطاب قرار میدهد و از این اشارات پیداست که برای تحکیم حکومتش، به امور مردم اهمیت زیادی میداد. او اهورهمزدا را ستایش میکند که شادی را برای مردم آفرید {DNb, 1}* که مفهومی کهن در دین زردشتی و مرتبط با صلح و آرامش بود {پرودس او. شروو، ۱۳۹۳، پژوهشی در آیین پارسیان، نیک خرد، ۱۰۱}. او خود را مجری و محافظ اشَه میدانست که نظم و قانون مینوی حاکم بر جهان هستی است و بر این باور بود که اهورهمزدا او را به عنوان پادشاه جهان بر این سمت گماشته است؛ بنابراین هرگونه نافرمانی و بینظمی درمقابل حکومت خود را پیروی از دروغ میدانست و خاطیان را به سختی مجازات میکرد.
به همین دلیل سران شورشی سالهای نخست حکومتش را به سختی مجازات کرد و تن مثله شدهی برخی از آنان را به نمایش عمومی گذاشت. هرچند اینگونه مجازاتها بیشتر متوجه سران شورشی بود، اما گاه خشم خود یا سردارانش متوجه غیرنظامیان نیز میشد و مثلاً طبق گزارش اغراقآمیز هرودوت، نیروهایش در سرکوب شورش میلتوس، شمار زیادی را کشته و به اسارت بردند {Herodotus, 6, 18-20}. هرچند به گفتهی هرودوت، چه در مورد این شهر و چه برخی دیگر شهرها چون ارتریا و لیبی، داریوش شخصاً با اسیران شورشی به نرمی برخورد میکرد و آنان را به عنوان شهروند به اقصی نقاط قلمرو خود میکوچاند {Herodotus, 4, 204; 6, 20; 6, 119}.
۳. قلمرو هخامنشی به شکل بیسابقهای پهناور بود و به نظم و قانون و مهمتر از آن امنیت نیاز داشت. داریوش ۲ سال نخست حکومتش را سرگرم سرکوب ناآرامیها کرد. به گفتهی خودش، زمانی که به حکومت رسید کشور در ناآرامی فرو رفته بود و اغتشاش حکمفرما بود: 《مردمانی که شورشی شده بودند، با یکدیگر میجنگیدند،کاری کردم به خواست اهورهمزدا که دیگر با یکدیگر نجنگند، هرکدام کاملاً در جای خود است》{DSe 4}*.
برای کنترل چنین قلمرو پهناوری به شمار زیادی سرباز نیاز بود. به گفته هرودوت {4, 87} داریوش در حمله به اروپا ۷۰۰ هزار سرباز در نیروی زمینی و ۶۰۰ کشتی در ناوگان خود داشت. اگرچه نویسنده بزرگنمایی کرده است اما در سرتاسر قلمرو هخامنشی برای حفظ نظم به شمار زیادی سرباز نیاز بود و گردآوری تدارکات و دستمزد آنان نیز از مسائل مهمی بود که به نظر میرسد دستگاه اداری داریوش به خوبی از پس آن برآمد. بازتاب امنیت حاصل از اقدامات داریوش را میتوان در کتاب مقدس یهودیان و از زبان فرستادگان خدا دید:《زمین را گردش کردیم، اینک تمامی زمین ساکن بوده، آرام است》{کتاب مقدس، ۱۳۸۳، اساطیر، مکتوبات پیغمبران، کتاب زکریا، ۱، ۱۱}.
از اقدامات کنترلی داریوش ساخت، بازسازی و مدیریت شبکهی عظیم راههای ارتباطی بود که سرتاسر قلمرو هخامنشی را به هم پیوند میداد و خبر رسانی را آسان و سریع میکرد. طول این راهها به هزاران مایل میرسید و دیگر واحدهای سیاسی بزرگ جهان باستان چون چین و روم صدها سال پس از داریوش به چنین گسترهای از راههای ارتباطی دست یافتند {دیوید ف. گراف، ۱۳۸۸، شبکه جاده شاهی ایران در جلد ۸ مجموعه تاریخ هخامنشی، توس، ۲۸۳-۲۸۴}. این شبکهی عظیم به یک نظام پستی دقیق مجهز بود و پیک هخامنشی قادر بود مسافتی به طول ۱۶۰۰ مایل را در حدود یک هفته طی کند {جان مانوئل کوک، ۱۳۹۴، شاهنشاهی هخامنشی، ققنوس، ۲۰۰-۲۰۱} و بنابراین پس از اصلاحات داریوش، آگاهی رسانی در قلمرو هخامنشی سریع، و سرعت عمل در مقابل هر بینظمی بسیار بالا بود.
۴. شاهنشاهی در آغاز کار داریوش مجموعهای گسسته از موجودیتهای قومی و فرهنگی بودکه سابقاً در فرمان موجودیتهای سیاسی مختلف قرار داشتند و بنابراین هرکدام ساختار اداری و اجرایی خاص خود را داشت. داریوش از همان آغاز کار اقدام به تدوین نظام اداری کارآمد و بسیار پیشرفته کرد تا پیوند میان بخشهای مختلف شاهنشاهی را محکمترکند و کنترل دولت مرکزی بر لایهها و زیرلایههای مختلف جامعه را ژرفتر سازد. هرچند نظام شهربانی از دورهی کوروش و کمبوجیه وجود داشت، اما داریوش آن را نظم بخشید، پیچیدهترکرد و وظایف و اختیارات شهربان را با دقت بیشتری مشخص کرد.
پس از اصلاحات داریوش، قلمرو هخامنشی به ۷ واحد اداری-نظامی غولآسا تقسیم میشد و هرکدام از این واحدها خود شامل چند شهربانی بودند که در راس هرکدام یک شهربان (خشسهپاون) قرار داشت. شهربانیها خود به بخشهای کوچکتر تقسیم میشدند که گاه شهربانی کوچک، یا فرمانداری نامیده میشوند و ظاهراً هرکدام از این فرمانداریها نیز خود تقسیمات کوچکتری داشتند و این سلسلهمراتب تا سطح روستا ادامه داشت. داریوش سپس نظام دفتری و بروکراتیکی تدوین کرد که هرچند از حکومتهای پیشین به خصوص دولت نوایلامی الگو میگرفت، اما بیشتر حاصل نوآوری خود پارسیان بود {Gian Pietro Basello, 2011, Elamite as administrative language: from susa to persepolis, 61-88}.
در ساختار جدید شمار زیادی مقام اداری مشغول به کار بودند که هرکدام وظیفهی خاصی داشتند، مقام زیر دست خود را کنترل میکردند و به مقام بالادست خود جواب پس میدادند. وظایف همهی مشاغل به دقت تعریف شده بودند و در بازههای زمانی مشخص، حسابرسی کلی صورت میگرفت. دستگاه اداری جدید بسیار عریض و طویل بود و پژوهشگران تخمین میزنند که بر الواح بارو از سال ۱۳ تا ۲۸ حکومت داریوش، حدود ۵۰۰۰ مهر متمایز قابل شناسایی هستند {جبرئیل نوکنده و دیگران، ۱۳۹۸، جهان گلنبشتههای باروی تخت جمشید، ۱۴} و این به معنی حدود ۵ هزار شغل متفاوت، تنها در مرکز پارس هخامنشی و آن هم با وجود از دست رفتن شمار زیادی از الواح است.
سازمان اداری داریوش تا نقاط دوردست قلمرو پهناور هخامنشی گسترش یافت و با خود پیشرفت بروکراسی و استفاده از خط را به این سرزمینها برد. خط آرامی که در دستگاه اداری هخامنشیان استفاده میشد سرچشمهی خطوط سغدی و پارتی و همچنین خط خروشتی هند شد.
۵. نظام امنیتی و ساختار اداری شاهنشاهی به منابع مالی کلانی برای تداوم نیاز داشت و به همین منظور داریوش تصمیم گرفت نظام مالیاتگیری را نظم ببخشد. پس از انجام اصلاحات، زمینها به دقت اندازهگیری شدند و پتانسیلهای اقتصادی به ثبت رسیدند و با برآورد توان اقتصادی بخشهای مختلف جامعه، مالیاتهای گوناگونی وضع شد. به گزارش هرودوت {Book 3, 89-97} مجموعاً ۱۴۵۶۰ تالان نقره مالیات گرفته میشد و البته شاهنشاهی منابع درآمد مختلف دیگری نیز داشت.
به گزارش برخی مورخان یونانی چون پولیانوس و پلوتارک، داریوش در برآورد و اخذ مالیات جانب عدالت را رعایت کرد {Amelie Kuhrt, the Persian Empire, 2007, Routledge, 677}. دستگاه اداری ریزبین داریوش، باید در تمام شاهنشاهی هزینهها و درآمدها را به دقت محاسبه میکرد، دستمزد کارکنان باید به موقع پرداخت میشد و هزینههای اقدامات عمرانی و دفاعی به دقت محاسبه و تامین میشدند. هرچند پیش از داریوش ضرب سکه در لیدی و یونان رایج بود، اما داریوش اقدام به ضرب نخستین پول جهانی کرد که خلوص و ارزش بسیار زیادی داشت. سکههای طلای دریک و سیگلوس نقره از آن پس به خصوص در ایالات غربی و مراکز بازرگانی نقش مهمی ایفا کردند.
با افزایش نقدینگی در اوایل دورهی هخامنشی و به خصوص زمان داریوش، قیمتها به سرعت بالا رفت. تا پایان سدهی ششم قیمت غلات به بیش از ۲ برابر زمان نبونئید رسیده بود ولی بهای گوسفند همچنان ۲ شکل بود، اما حقوقها نیز همگام با قیمتها و حتی بیشتر از آنها بالا رفت. هرچند به دلیل ناکامل بودن دادههای الواح تخت جمشید، نتیجه گیری بر مبنای آنها دشوار است، اما دادههای بابلی این دوره اطلاعات بهتری در اختیار ما میگذارند.
در پایان حکومت نبونئید بیشترین حقوق تقریباً ۳ شکل در ماه بود و هر کور ( ۱۸۰ لیتر) غله تقریبا ۱.۷ شکل و هر کور خرما تقریباً ۱ شکل ارزش داشت؛ در پایان سده ۶ و در زمان داریوش، بهای هر کور غله به حدود ۶ شکل و هر کور خرما حدود ۲.۳ شکل رسید ولی بالاترین پرداخت حقوق حدود ۱۰ شکل بود، بنابراین در قدرت خرید غله مردم تفاوت چندانی ایجاد نشد ولی قدرت خرید خرما بالا رفت {نک. Michael Jursa, 2014, Markets in Babylonia from the Late Seventh to the Third Century, 180}.
به نظر میرسد که قیمت برخی اقلام در نیمه دوم حکومت داریوش کاهش یافت؛ مثلاً در سال ۴۹۱ ۲۲ کور خرما ۳۵ شکل ارزش داشت {Kuhrt, 762} که بسیار کمتر از آمار سابق است. قیمت زمین و دام نیز تا حدودی بالا رفت و درکل تا اواخر حکومت داریوش قیمت نخلستان در بابل تقریبا ۲ برابر شد {همان، 187} ولی چنانکه گفته شد، با افزایش بیش از سه برابری حقوقها، در مجموع قدرت خرید مردم افزایش یافت.
۶. داریوش دست به انجام اصلاحات گستردهی اقتصادی زد. از مهمترین کارهای او اقدام به ساخت آبراهها و سدها و گسترش کشاورزی در قلمرو هخامنشی بود. کانال سوئز که به فرمان او حفر شد، حدود ۱۰۰ کیلومتر طول داشت و برای حفر آن تقریبا ۸ میلیون متر مکعب خاکبرداری نیاز بود {کریستوفر توپلین، ۱۳۸۸، آبراههی سوئز داریوش و امپریالیسم ایرانی در جلد ۶ تاریخ هخامنشی، توس، ۳۷۳}. کانال عظیم دیگری به فرمان او حفر شد که شوش را به بابل پیوند میداد {پییر بریان، ۱۳۹۶، شوش و ایلام در امپراتوری هخامنشی، فرزان روز، ۸۳}.
از برخی منابع دیگر چون اشارهای متاخر به کانال اوشتانَ شهربان بابل دورهی داریوش {محمد ع. داندامایف، ۱۳۹۱، ایرانیان در بابل هخامنشی، ققنوس، ۱۶۴}، یافته شدن بقایای قناتهای ساخت او در بیابان های مصر {والترهینتس، ۱۳۹۲، داریوش و ایرانیان، ماهی، ۱۹۱} و اشارهی هرودوت {Book 3, 117} به سدسازی شاهان هخامنشی در آسیای مرکزی حین ذکر تاریخ حکومت داریوش، میتوان دریافت که فعالیتهای عمرانی و آبرسانی در دورهی حکومت او در دستور کار قرار داشت. تشویق گاداتس توسط او به دلیل تلاش برای گسترش کشت گیاهان در آسیای کوچک {پییر لوکوک، ۱۳۸۹، کتیبههای هخامنشی، فرزان روز، ۳۳۱} نیز شاهدی بر این مدعاست.
۷. داریوش اهمیت قانون و قانونمندی را به خوبی دریافته بود. او در کتیبههایش به وجود 《داته》ی خود اشاره میکند که بانی وجود نظم در قلمروش شده بود و ترس از قانون او بود که باعث میشد توانا به ناتوان ستم نکند {DSe, 4}. داریوش فرمان به گردآوری قوانین مصری تا پیش از غلبهی پارسیان بر این کشور و مکتوب کردن آنها داده بود { Amelie Kuhrt, the Persian Empire, 2007, Routledge, 125} و دیودور نیز داریوش را در میان ۶ قانونگذار برتر مصر جای داده است {بریان، وحدت سیاسی و تعامل فرهنگی، ۴۶۳-۴۶۴}.
افلاطون نیز داریوش را قانونگذار شاهنشاهی هخامنشی دانسته بود {افلاطون، قوانین، ۱۳۶۶، خوارزمی، ۲۱۲۱-۲۱۲۲}. به عقیدهی برخی از پژوهشگران، در دوره هخامنشی نظام قضایی بابل پیشرفت شگرفی کرد {Munammad A. Dandamaev & Vladimir G. Lukonin, The Culture and Social Institutions of Ancient Iran, 1989, Cambridge University Press, 121} و بدیهی است که این پیشرفت مدیون اصلاحگر بزرگ این دودمان است. در الواح بابلی این دوره عبارت《قانون شاه》به چشم میخورد {آلبرت تن آیک اومستد، ۱۳۸۳، تاریخ شاهنشاهی هخامنشی، علمی و فرهنگی، ۱۶۳} که نشانگر بسط نظام قضایی داریوش به لایههای مختلف جامعه است.
۸.کورش بزرگ بناهای باشکوهی در پاسارگاد برآورده بود و خود داریوش نیز در پاسارگاد و شوش کاخهای باشکوهی ساخته بود. در بخشهای مختلف شاهنشاهی هخامنشی نیز فعالیتهای باستانشناسی به تدریج کاخها و مجموعههای معماری به سبک خاص هخامنشی را از زیر خاک بیرون میکشند. اما تردیدی نیست که گل سرسبد معماری هخامنشی، مجموعهی عظیم تخت جمشید است که ساختش توسط داریوش آغاز شد.
هرچند تخت جمشید بعدها توسط جانشینان داریوش به تدریج تکمیل شد، اما پژوهشها نشان میدهند که نقشهی بنای بخشهای مختلف این مجموعه از همان ابتدا و زمان حکومت داریوش طرح شده بود {شاهرخ رزمجو، ۱۳۹۳، معماری هخامنشیان در تاریخ جامع ایران ج۳، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ۷۵۰}. به عقیدهی برخی از پژوهشگران، معماری تخت جمشید بعدها مورد تقلید آتنیان در ساخت آکروپل آتن قرار گرفت {هاید ماری کخ، ۱۳۹۱، پرسپولیس، پازینه ۴۳} و بعدها پادشاهی شکوهمند مائوریا در هند نیز در ساخت کاخهای خود از آن الگو برداشت {راماشنکر تریپاتهی، ۱۴۰۰، تاریخ هند قدیم، آواهیا، ۲۱۷}.
کالیگان دربارهی این اثر عظیم گفته است《هیچ یک از خرابههای باستانی مشرق زمین به اندازهی کاخ وسیع و مجلل و اعجاب انگیز تخت جمشید بر روح و فکر ابناء بشری تاثیر ننموده است》{ویلیام کالیگان، ۱۳۸۷، مادیها و پارسیها، سمیر، ۴}. داریوش را باید بانی تحولات و پیشرفتهای علمی دانست؛ به فرمان او، نمایندهاش اوجاهورسنت یک دانشگاه پزشکی در ممفیس را بازسازی کرد {Kuhrt, 119} و در بابل، علوم ستارهشناسی و ریاضیات در دورهی حکومت او پیشرفت شگرفی را متحمل شدند {کریستوفر واکر، نجوم و احکام نجوم در بین النهرین، ۱۳۸۴، قطره، ۵۱۸}.
۹. داریوش در شرایطی بحرانی به تخت نشست و در دو سال نخست حکومتش مجبور بود قلمرو هخامنشی را از نو فتح کند. هیچ الگوی پیشینی برای چنین پادشاهی بزرگی که در دورهی داریوش گستردهتر هم شد، وجود نداشت و اصلاحگر بزرگ هخامنشی، باید از نبوغ خود بهره میبرد. او در مدت نسبتاً کوتاهی ساختار اداری شاهنشاهی را از نو تدوین کرد و آن را به دورترین نقاط قلمروش گسترش داد، اقتصاد را از نو سامان داد و با گسترش اقدامات عمرانی به افزایش درآمد مردم و در نتیجه دولت کمک کرد، اوزان و مقادیر را سامان داد و راهها را بازسازی و ایمن کرد، در چهارسوی قلمرو خود به جنگ پرداخت تا درون قلمرو 《صلح پارسی》برقرار باشد، ساختار قضایی را با توجه به فرهنگهای بومی تدوین کرد و خود را قانونگذاری بزرگ شناساند و در نهایت زمانی که درگذشت، دولتی نیرومند، مرکزگرا و پویا را برای جانشینش به ارث گذاشت.
ساختار اداری که او طراحی کرد نه تنها مورد تقلید رومیان قرار گرفت {پیتر یولیوس یونگ، ۱۳۸۵، پادشاه پارسی داریوش یکم، ثالث، ۲۲۳}، بلکه سرمشقی برای جهانداری مقدونیان، اشکانیان، ساسانیان و مسلمانان شد و از طریق آنان به اروپا نفوذ کرد و برای تدوین ساختار اداری اروپاییان کمک بزرگی شد {هینتس، داریوش و ایرانیان، ۴۲۶}. بنابراین باید با هینتس همسخن بود و داریوش را بزرگترین ناظم جهان باستان دانست {همان، ۲۰۶}. هیچ یک از مصلحان بزرگ جهان باستان، نه ووتی در چین، نه آشوکا در هند، نه مهرداد اشکانی، نه خسرو ساسانی و نه آگوستوس و دیوکلتیانوس رومی بر قلمرویی به گسترهی قلمرو داریوش حکومت نکردند و اصلاحاتشان نسبت به زمان پیش از خود باعث تحولی نشد که اصلاحات داریوش ایجاد کرد.
---------------
* DB: Darius Behistun - کتیبه بیستون داریوش
* DNa : Darius Naqsh-e Rostam: کتیبه داریوش در نقش رستم
* DSe - کتیبه e شوش داریوش یکم