تاریخ شادی و اهمیت نگارش آن

دیالوگ بسیار معروفی در فیلم ناخدا خورشید ناصر تقوایی وجود دارد. جایی در فیلم، وقتی که یک نفر به دنبال ناخدا خورشید میگردد، در وصف او می گوید: ناخدا خورشید؟ همون که یه دست نداره، و ناگهان فرد دیگری در جواب میگوید: ناخدا خورشید! همون که یه دست داره! مواجهه با جهان بسته به زاویه دید ما دارد و تقوایی موضوعی را برجسته میکند که بیش از همه وامدار نیچه هستیم، چشم انداز باوری. ویروس کرونا همچنان جهان را در سیطره خود داشته و گویی در آینده نزدیک نیز خیال رفتن ندارد!!

 

در مورد وظیفه مورخان در مورد پدیده کرونا در این چند ماه مطالب فراوانی نوشته شده است و موافقان و مخالفان ورود مورخان به نوشتن درباب این پدیده نوظهور، دلایل خود را اقامه کرده اند. به زعم نگارنده مورخی که به اهمیت نگارش تاریخ مفهومی واقف باشد، میتواند از چشماندازهای دیگری جایگاه فهم تاریخی را در نسبت ما با پدیداری این ویروس منحوس نشان دهد. آنچه که این جستار کوچک قصد پرداختن به آن را دارد، اهمیت ضرورت نوشتن تاریخ مفهومی ست که جایگاهی کلیدی در فرهنگ ایرانی از دیرباز داشته است و این روزها ضرورت آن بخوبی حس میشود، مفهوم شادی. مفهومی که از پیدایش تمدن ایرانی، سبب توجه ایرانیان به زندگی و برخورداری از موهبتهای آن بوده است.

 

داریوش اول هخامنشی در کتیبه هایش نخستین سرنخها را بدست می دهد. او در آغاز گفتارش، اهورامزدا را خدای بزرگی میداند که پس از آفرینش زمین، آسمان و مردم، شادی را آفریده است. واژه ای که در فارسی باستان در حالت مفعولی بکار برده شده است(shiyatim)، از چنان اهمیتی در فهم داریوش از جهان برخوردار است که وی این مفهوم را در بالاترین جایگاه اهمیت برای مردمان تحت حکومتش قرار می دهد. در دیدگاه ثنوی ایران باستان که جهان را نبرد خوبی و بدی، روشنایی و تاریکی، اهورامزدا و اهریمن می فهمید، شاد زیستن یک خواسته اهورایی و مطلوب شمرده می شد که اهریمن با تمامی کارگزارانش(که میتوان ویروس کرونا را یکی از کارگزاران اهریمن در  این جهانبینی دانست)، در تلاش است به شاد بودن و شاد زیستن مردمان خلل وارد کند و مرگ را بر آنان چیره گرداند. نبرد کیهانی اهورامزدا و اهریمن، خود را در زمین واقعیت متبلور ساخته است و از نظر ایرانیان باستان، وظیفه ما تلاش برای پیروزی اهورامزدا بر اهریمن، روشنایی بر تاریکی و زندگی بر مرگ است. شاد بودن چنان در فرهنگ ایرانیان اهمیت یافته بود که در دوره ساسانی، در هر ماه یک جشن بزرگ برقرار می شده است و مورخان سده های نخستین اسلامی به تفصیل درباب این جشن ها سخن گفته اند.

 

این اهمیت شادی در دین آنان نیز تجلی یافته بود و واژه جشن برگرفته شده از یسن، به معنی ستایش کردن است و با اوستا پیوند دارد. از میان این جشنها، امروزه نوروز و چهارشنبه سوری برای همه ایرانیان مانوس است و جشن هایی مانند سده، مهرگان یا تیرگان نیز کمابیش و در برخی مناطق برقرار است. برغم تسلط سویه های عرفانی بر فرهنگ ایرانی در سده های میانه، که اساسا با زندگی این جهانی چندان سرسازگاری نداشت، این جنبه از اهتمام به شاد زیستن و زندگی این جهانی، از خلال رباعیات خیام و غزلیات سعدی و حافظ و... گذر کرد تا وجهی از پایداری فرهنگ ایرانیان را نشان دهد، فرهنگی که برغم نقدهایی که از زوایای گوناگون میتوان به آن وارد کرد، یک ویژگی همیشگی داشته و آن تلاش برای بقا بوده است، تلاشی که برغم ناملایمتی های زمانه، خواسته است تا فلک را سقف بشکافد و طرحی نو در اندازد و شاد بودن را آیین خود می دانسته است.

 

نگارش تاریخ شادی در ایران، می تواند فراز و فرودهای زندگی ایرانیان را از زاویه نگرش آنان به زندگی برجسته کرده و چگونگی مواجهه آنها با بحرانهای پیشینی که زندگی آنان را تهدید میکرده است، واکاوی نماید. نگارش تاریخ شادی، وجهی از زندگی مردم معمولی را نیز برجسته می کند که در تواریخ رسمی و درباری کمتر بدان توجهی شده است. در این روزهای کروناخیز، عشق به زندگی بیش از پیش خود را نشان داده و مردمان سراسر جهان را بیشتر به هم نزدیک کرده است، با هدف عبور از این بحران و سلام دوباره به زندگی. نوشتن تاریخ شادی، که پیوندی هستی شناختی با فرهنگ ایرانی و رویکردی مثبت به زندگی دارد، میتواند گامی مورخانه و از چشم اندازی خاص، به ظهور پدیده های شوم در جهان کنونی باشد. گامی که می تواند ما را  با یکی از اشعار سیدعلی صالحی در این روزهای سخت، هم اوا کند:

 

در ازدحام این همه ظلمت بی عصا

چراغ را هم از من گرفته اند

اما من

دیوار به دیوار

از لمس معطر ماه

به سایه روشن خانه باز خواهم گشت

پس زنده باد امید...

 

✒️امید غیاثی، دانشجوی دکتری تاریخ ایران باستان