نویسنده: آنا گرین و کاتلین تروپ - ترجمه بهزاد کریمی
نشر مرکز - ۱۴۰۰
جملهای از نوالیس بهعنوان یکی از بنیانگذاران جنبش رمانتیسم نقل شده است با این مضمون: «من همیشه به سوی خانهام میروم». در واقع، این جمله بیش از هر چیز نشان از این دارد که هیچ جریان و علمی نمیتواند پا بگیرد بدون اینکه ریشه در خانه و بهعبارتی زمینی سترگ داشته باشد. علمی که خانهای برای خود نساخته باشد، قطعاً در ادامه دود میشود و به هوا میرود و هیچ نشانی از آن نخواهد بود.
با این مقدمه میپردازیم به یکی از شاخصترین کتابهایی که اخیراً روانهی بازار نشر شده با عنوان «خانههای تاریخ» تألیف آنا گرین و کاتلین تروپ با ترجمهی بهزاد کریمی که از سوی نشر مرکز در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
آنگونه که عنوان شده است، مهمترین قصد این کتاب ارائهی خوانشی انتقادی از تاریخ و نظریه در سدهی بیستم بوده است. اما سوال اینجاست ارائهی یک خوانش انتقادی از دو پدیده چه معنایی میتواند داشته باشد؟ آیا مشکلی در میان است؟ اگر اینگونه است، این مشکل چیست؟ موضوعی که بسیاری از استادان، مورخان و حتی دانشجویان تاریخ بدان اذعان دارند کمآگاهی (اگر نگویم هیچآگاهیِ) فعالان حوزهی تاریخ نسبت به موضوعات فکری و نظری است و حتی هستند استادان تاریخی که بهعمد از پذیرش اهمیت این حوزه امتناع میورزند و به بهانههای مختلف وارد این مباحث نمیشوند و به این امر نیز تفاخر دارند. کتاب «خانههای تاریخ» در پاسخ به این مسئله و خلاء نگاشته شده است.
همانگونه که در پیشگفتار کتاب آمده است: «هر قطعه از نگارش تاریخ مبنایی نظری دارد که بر اساس آن، مدرک گزینش، پالایش و درک میشود... همانطور که لونبرگ گفته است: هر مورخی و هر عصری دستهبندیهای مدارک را در پرتو نیازها، احساسات و ادراکاتش بازتعریف میکند. ارزش هر چارچوب مفهومی بسته به ارائهی ترکیب جدیدی از دادهها یا استنتاج از دادهها بر مبنای توانایی مورخ برای تفسیر اسناد و دیگر مواد خام تاریخی است. از نظر ما، این یکی از نقاط قوت پایدار حرفهی تاریخ و یکی از لذتهای کار مورخ بهشمار میرود.»
بهعبارتی هر مورخی که قصد نگارش تاریخ را دارد بدون اینکه فهمی خودآگاه از این موضوع داشته باشد در بطن نظریات و کلانروایتهایی است که او را وادار به گزینش دادهها میکند و بهعبارتی، هیچ ذهنی خالی از نظریه نیست. پس چه بهتر که ذهن مورخ، ذهنی برساخته از مفاهیم عمیق نظری باشد تا بتواند با تکیه بر ابزارهای نظریای که در اختیار دارد معناهای متنوع متون و منابع تاریخی را درک کند.
در واقع، مفاهیم نظری برای یک مورخ بهمثابه یک جعبهی ابزار عمل میکند که مورخ با استفاده از آن ابزارها ابعاد پنهان یک واقعهی تاریخی را آشکار میکند. مفاهیم نظری جنگی است علیهی سادهاندیشی، و زمانی که مورخ مسلح به این ابزارهای نظری باشد بهراحتی فریب منابع به جا مانده از پیشینیان را نخواهد خورد، به همین جهت فهم یا عدم فهم مفاهیم نظری برای یک مورخ چالشی بزرگ محسوب میشود که باید به هر ترتیب با آن مواجه شود.
کتاب «خانههای تاریخ» تأملی دقیق و عمیق دربارهی این ماجراست: مواجه کردن دانشجویان و استادان تاریخ با مقولات نظری تأثیرگذار در قرن بیستم. این اثر متشکل از 12 فصل است که در هر فصل یکی از حوزههای نظری اصلی تأثیرگذار بر فهم تاریخی را توضیح داده است و در ادامه جهت تفهیم بهتر خواننده، بخشی از یکی از متون شاخص آن حوزه را قرار داده است.
این فصول 12 گانه به ترتیب عبارتند از: 1. تجربهگرایان، 2. مورخان مارکسیست، 3. فروید و روانتاریخ، 4. مکتب آنال، 5. جامعهشناسی تاریخی، 6. تاریخ کمّی، 7. انسانشناسی و قوممورخان، 8. مسئلهی روایت، 9. تاریخ شفاهی، 10 جنسیت و تاریخ، 11. چشماندازهای پسااستعماری، 12 چالش پساساختارگرایی/پستمدرنیسم.
در کنار جامعیت و همهشمول بودن کتاب، مهمترین ویژگی آن سادهنویسی در عین حال حرفهای و عمیق بودن متن است. همچنین ترجمهی بهزاد کریمی بسیار به قابل فهم بودن متن یاری رسانده است. با اشاره به مقدمهی این متن، کتاب «خانههای تاریخ» در پی ساخت و معرفی خانههایی است که ممکن است هر مورخ یا تاریخدانی قصد داشته باشد در جایی از آن سکونت کند.
کسانی که این کتاب را مطالعه میکنند بهخوبی متوجه میشوند بدون یک سقف و بهعبارتی خانهای که بدان تعلق داشته باشید و به معنای دیگر بدون اینکه این مکاتب و حوزهها را بشناسید، آثار شکلگرفته همگی پا در هوا خواهند بود، همانگونه که امروزه در بسیاری از تحقیقات و پایاننامهها شاهد هستیم محققان صرفاً با جمعآوری یک سری دادههای خام تحقیق خود را به تلی از معلومات غیرطبقهبندیشده تبدیل میکنند، بدون اینکه بدانند اساساً قرار است چه کاری و در چه فضایی شکل بگیرد.
به اعتقاد من کتاب «خانههای تاریخ» بهخوبی گویای همین جملهی نوالیس است که «من همیشه به سوی خانهام میروم» و اگر مورخی در ذهن خود خانهای نداشته باشد، چیزی اساساً شکل نمیگیرد. یکی از مهمترین تمایزات کتاب «خانههای تاریخ» با دیگر آثار در این حوزه این است که محقق به فراخور نیازی که دارد با دیدن فهرست اثر میتواند یک بخش از کتاب را بهطور مستقل مطالعه کند. هر چند این بدان معنا نیست که مجموعهی مطالب کتاب نسبت به هم ارتباطی ندارند؛ قطعاً همگی مقالات دارای یک منطق مشترک هستند، اما به هر حال اگر کسی یکی از این فصول و مقالات را انتخاب و مطالعه کند چیزی از منطق کلی کتاب را از دست نخواهد داد.
✒️مرتضی ویسی، دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه خوارزمی