درگذشت شخصیتهای تاریخ موسیقی، جدا از جنبههای عاطفی آن، باید پرسشگر امروزی را به سمت و سویی سوق دهد که بیاندیشد چقدر از گذشته و زمینه و زمانه آن افراد میدانیم؟ تاریخ معاصر موسیقی ایران را چنان که باید و شاید نشناختهایم؛ شناخت آن هم به معنای دانشگاهی آن. این عدم شناخت تا حدی است که اگر ادعا کنیم همچنان حوزهای تحت عنوان تاریخ معاصر موسیقی ایران نداریم، بیراه نگفتهایم.
تاریخ معاصر موسیقی در ایران یا در گزارشهای تعداد قلیلی از اهل فن چون مشحون، خالقی، بدیعزاده و نواب صفا انعکاسیافته، و یا در ارائهٔ خشک و عاری از خلاقیت مبتنی بر سند (آن هم شامل تعداد اندکی از اوراق و باقیماندههای جراید) متبلور شده است.
شهیدی نمایندهٔ موسیقی عصری بود که روایتهای ایدئولوژیک تاریخ معاصر موسیقی ایران آن را به حاشیه رانده بودند؛ عصری که به زعم آن روایتهای ضدتاریخی نه تنها ارزش شنیدن نداشت، بلکه حتی فاقد ارزش بررسی تاریخی نیز بود. شاید اندکی برای مخاطب غیرموسیقیایی تعجببرانگیز و یا غیرعلمی باشد که بگوییم دورهٔ قاجاریه و یا دورهٔ صفویه ارزش بررسی تاریخی ندارد. در واقع برای مدت طولانی چنین رویکردی بر درک علاقمندان از تاریخ معاصر موسیقی سیطره داشته و همچنان هم تاحدی دارد. در واقع با مرگ شهیدی و شهیدیها، چنانکه گفته شده، یک کتابخانهٔ عظیم دفن میشود و دادهها و روایتهای مفیدی که دستمایهٔ روایت تاریخ میشوند، به آسانی از دست میروند.
شهیدی و پیوندش با محافل خواص موسیقی پایتخت—چنانکه در مقالهای نشان دادهام— ارتباطش با حوزهٔ نمایش و جامعهٔ باربد، فعالیت پررنگ او در برنامهٔ «گلها»، ارتباطش با قدرت و نسبتش با مردم، همگی موضوعات جذابی خواهند بود، به شرط آنکه علاقمند امروزی کمی از آن کلانروایتهای تقلیلگرایانه-چون موسیقی دورهٔ میانی-و یا داوریهای شتابزدهٔ فاقد استناد و استدلال، و روایتهای یک جانبه دوری جوید، و تلاشی منتقدانه برای درکی تاریخی را آغاز کند تا تاریخ موسیقی جنبههای بدیع و نادیدهای از گذشته را در برابر دیدگانمان بگذارد.
اجرای تصنیف «گریه را به مستی بهانه کردم»، با صدای عبدالوهاب شهیدی
اثر عارف قزوینی، تنظیم روحالله خالقی
از آرشیو پویا نکویی
پویا نکویی
فارغالتحصیل اتنوموزیکولوژی (موسیقیشناسی)، دانشگاه تهران
دانشجوی دکتری اتنوموزیکولوژی در دانشگاه شهری نیویورک