سایه اهریمن پنهان در تیغِ آخته!

✒️علیرضا عسگری، دانش‌آموخته کارشناسی‌ ارشد تاریخ جهان

 

بازتابی از آیینِ بودایی در بازی ویدیوییِ «سکیرو: سایه‌ها دوبار می‌میرند»

 

سال ۲۰۱۹، یکی از مورد انتظارترین و داغ‌ترین بازی‌های دنیا به کارگردانی هیده‌تاکا میازاکی (Hidetaka Miyazaki) برای تمام پلتفرم‌های بازی (پلی‌استیشن، ایکس‌باکس و رایانه) منتشر شد. «سکیرو: سایه‌ها دوبار می‌میرند» جدیدترین ساخته میازاکی و استودیوی فرام‌سافت‌ور (FromSoftware)، روایت‌گرِ تاریخِ درآمیخته با فانتزی ژاپن دوران سنگوکو (۱۴۷۶-۱۶۱۵ میلادی) است؛ بازی‌باز در نقش سکیرو (Sekiro) - به زبان ژاپنی یعنی گرگ یک‌دست- که شینوبی‌ای (نینجا) بزرگ‌شده توسط شینوبی (Shinobi) مهتری به‌نام «جغد» است، وظیفۀ حراست از ارباب خود، کورو (وارث الهی) را دارد.

 

هیده‌تاکا میازاکی، کارگردان بازی سکیرو
(عکس از سایت The Gamer)

 

کورو که حامل «میراث اژدها» است مورد طمعِ گنیچیرو، نوه ایسشین، رئیس طایفه آشینا قرار گرفته تا با موهبت کورو بتواند سپاهی نیرومند و نامیرا بسازد. البته‌ که او در ابتدای بازی در نبرد با گنیچیرو شکست خورده و بازوی چپ خود را از دست می‌دهد و گنیچیرو، کورو را می‌رباید. مجسمه‌سازی بودایی، به تیمار سکیرو در معبد می‌پردازد و بازویی مکانیکی به‌جای بازوی از دست‌رفته او وصل می‌کند. سکیرو عازم مسیری طولانی برای نجات کورو می‌شود و با غول‌ها، اهریمنان و دشمنان انسانی بسیار سرسخت و فراوانی می‌جنگد. نهایتا در رویارویی دوباره سکیرو با گنیچیرو، سکیرو پیروز می‌شود و گنیچیرو می‌گریزد.

 

در همین حین، یکی از مهم‌ترین اتفاقات بازی رخ می‌دهد که با نوع تصمیم‌گیری بازی‌باز می‌تواند بازی را همین‌جا و به‌صورتی کاملا تراژیک پایان دهد یا به ادامه داستان بپردازد. بعد از شکست گنیچیرو، «جغد» استاد و پدرخوانده سکیرو آمده و از او می‌خواهد همچنان تابع و پیرو بماند تا «میراث اژدها» را از کورو (وارث الهی) بگیرند.

 

بازی‌باز اگر گزینه مخالفت با دستور «جغد» را انتخاب کند باید با استاد خود بجنگد و به حمایت از کورو ادامه دهد اما اگر گزینه موافقت را انتخاب کند پایان زودهنگام بازی رقم می‌خورد: اِما، بانویی طبیب و استاد شمشیرزنی و سپس ایسشین، رئیس طایفه آشینا، هردو به حمایت از کورو، وارد نبرد با سکیرو (بازی‌باز) می‌شوند و سکیرو هر دو را در خون می‌غلتاند.

 

بعد از دو نبرد، «جغد» بازگشته و از سکیرو تمجید می‌کند اما شمشیر سکیرو از پشت، سینه استاد را نیز می‌شکافد. چرا سکیرو «جغد» را کشت؟! اِما و ایسشین هر دو در ابتدای نبرد از سکیرو با نام «شورا» (修羅) یاد می‌کنند که باید کشته شود. اِما می‌گوید: «قبلا یکبار شورا را دیده‌ام، همان شورا  در وجود تو عیان است، ازین رو باید نابود گردی». ایسشین که پیکر غرق در خون اِما را در دست دارد نیز می‌گوید: «تو کاملا مردی سنگدل و شوم بودی، اما به یک دلیل مشخص نمی‌توانم از تو متنفر باشم، باید تو را پیش از این‌که برابر شورا سپر اندازی درهم شکنم». «جغد» هنگام مرگ می‌گوید: «آخه..چرا تو باید... شورا!!!!!» و در قاب نهایی کورو می‌گوید: «نه... تو.. تو نمی‌تونی شورا باشی».

 

سِکیرو که اکنون شورا یا همان اهریمن شده است
(منبع عکس:  Steam Community & Peakpx)

 

پایان زودهنگام بازی اینجا رقم می‌خورد و در پس‌زمینه‌ای سیاه صدای راوی را می‌شنویم: «هزاران سرباز و رعیت برخاک افتادند. تعدادی اندک جان به‌در بردند. آشینا به میدان قتل‌عام تراژیک کم‌مانندی در دوران سنگکو تبدیل شد.تا مدت‌ها بعد می‌گفتند آشینا طعمه اهریمنی شده بود». البته‌که این یکی از چهار پایان بازی است که زود اتفاق می‌افتد و بازی‌باز می‌تواند با وفادار ماندن به کورو (وارث الهی) بازی را ادامه داده تا پس از شکست گنیچیرو و ایسشین به سه پایان دیگر بازی برسد.

 

اما شورا (修羅) چیست؟ چرا سکیرو یک «شورا» شد؟

برای ترسیم افقی از معنای شورا باید به سراغِ مراجعی تحقیقی رویم: تعریف فرهنگ اصطلاحات بودایی آکسفورد، از شورا (آسورا) چنین است: «آسورا: نیمه‌خدا، تایتان. بر طبق اسطوره‌شناسی سنتی ودایی، آسورا [آسوره/اهوره] دشمنان خدایان بودند. بعدا، در کیهان‌شناسی بودایی، آسورا‌ها یکی از شش اسلوب هستی شدند که در چرخ زندگی تجسم یافتند»۱.

 

دانشنامه ادیان جهان در توضیح آسورا می‌نویسد: «در آیین هندوی باستان، آسوراها، موجوداتی اهریمنی بودند که در ابتدا از زمره خدایان نیک قرار داشتند اما در نسل بعدی خدایان، به موجوداتی شریر تبدیل شدند... قلمرو آسوراها، یکی از شش مکان تجدید حیات [باززایی] است برای انسان‌های زیر یوغ خشم، خشونت و جهل»۲.

 

 

نویسنده دین‌های ایران باستان چنین توضیح می‌دهد: «در دوران باستانی هندو ایرانی، خدایانی که توسط این اقوام پرستش می‌شدند به دو گروه کلّی: «اهوراها» و «دیوها» تقسیم شده بودند و در زمان‌های بعد، یکی از این دو گروه به صفت «بد» و آن دیگری به صفت «خوب» متّصف گشتند.

 

نیکی و بدی این دو گروه از خدایان در میان اقوام قدیمی ایرانی و هندی کاملا متفاوت و برعکس قلمداد می‌شد. توضیح این‌که به اعتقاد هندیان، «اسوراها» (معادل هندی اهوراها) که نیروهای مجّرد لاهوتی بودند و بیشتر جنبۀ جادویی و ساحری داشتند مانند «وارونا» بد محسوب گشتند و «دیوها» که سرشت ملموس‌تری داشتند و با زندگی و نیروهای طبیعت مانند آسمان، زمین، خورشید، آتش و نظایر این‌ها منطبق می‌شدند، مانند ایندرا و آگنی، نیک به شمار آمدند. در حالی که در اعتقادات ایرانیان «اهوراها» جنبۀ الهی و نیک یافتند و گروه «دیوان» خدایانی بد و شریر محسوب شدند»۳.

 

نویسنده کتاب مقدمه‌ای بر دین ایران باستان نیز در توضیح آسورا می‌گوید: «در اوستا و ودا با دو گروه از ایزدان مواجه‌ایم. این دو گروه اسورا یا اهوراها (asura) و دیوها (devas) بودند. نخستین بخش‌های ریگ‌ودا نشان می‌هد که اسوراها دارای قدمتی کهن‌تر و دیوها جدیدتر هستند.... هرچند در بخش‌های متاخر ریگ‌ودا و به‌ویژه براهمناها، تغییر و تحول غریبی رخ داده است: گروه اسوراها بدل به دیوان شدند در حالی‌که دیوان به‌صورت خدایان برحق ظاهر گشتند. تضاد میان دیوها و اسوراها یکی از رایج‌ترین موضوعات در ادبیات آیینی متون ودایی متأخر است و این دو گروه غالبا با هم بر سر قربانی در ستیزند»۴.

 

آرتور کریستین‌سن در مزداپرستی در ایران قدیم چنین تعریفی از خدایان و دیوهای ودایی به دست می‌دهد: «اگر به گاثاها برگردیم به دو دستگی‌ای اساسی میان اَهُوَرها و دَئوها، یعنی خدایان و شیاطین باز می‌خوریم... چون مباینتی میان اسور و دئوها در دوره‌ی هند و ایرانی وجود داشت، چنین نتیجه گرفته می‌شود که مغایرتی میان این دو دسته از خدایان در میان هندوان نیز موجود و در حال تکامل بود و در این مورد اسور به شیاطین و ارواح خبیثه اطلاق می‌شود»۵.

 

نهایتا پل ویلیامز، نگارنده فصل آیین بودایی در کتاب جامع سیری در ادیان جهان، به نکته مهمی درباره باور بوداییان به تجدید حیات نقب می‌زند که برای تعریف مفهوم شورا بسیار حیاتی است: «بوداییان تاکید دارند که زندگی پس از مرگ ادامه می‌یابد ولی هدف غایی اعمال دینی، نوعی وضعیت پس از مرگ نیست. اصطلاحی که اغلب به کار می‌رود «باززایی» است.

 

غالب بوداییان اصطلاح اخیر را به «تناسخ» ترجیح می‌دهند چون باور ندارند که نفس ثابت و تغییرناپذیری هست که در جسم دیگری حلول می‌کند بلکه معتقدند که آنچه هست فرایند همواره متغیر علت و معلول است. باور بر این است که مرگ بی‌وقفه به باززایی پشت باززایی منجر خواهد شد تا آن زمان که حرص و آز، تنفر و توهم محو شوند.

 

از دیدگاه بوداییان تراوادا، فرد ممکن است در یکی از اقالیم پنجگانه زیر تولد دوباره یابد: دوزخ‌ها، دنیای بهایم، قلمرو ارواح گرسنه، قلمرو انسان‌ها و قلمرو خدایان. بوداییان پیرو مهایانا اقلیم آسمانی ششمی را نیز اضافه کرده‌اند: قلمرو نیمه‌خدایان. هر اقلیمی به عاطفه یا خصیصه‌ای مرتبط است. آن‌ها در واقع هم حالات هستی‌اند هم حالات ذهن. بنابراین، کسی که در چنگال تنفر و خشم دست و پا می‌زند به اعتباری پیشاپیش در قلمرو دوزخ افتاده است»۶.

 

حال با این تفاسیر و توضیحات بازگردیم به مفهوم شورا در بازی «سکیرو: سایه‌ها دوبار می‌میرند» تا بدانیم چرا سکیرو با اظهار تابعیت از استاد خود «جغد» تبدیل به شورا شد و اصلا شورا (修羅) چیست؟

 

سکیرو یا همان گرگ یک‌دست، در خدمت ارباب خود، کورو (وارث الهی) بود و در راه پاسداری از ارباب خویش، هم بازوی خود را از دست داد و هم طعم مرگ را چشید و با «میراث اژدها»ی کورو به زندگانی بازگشت (و این تجدید حیات بارها رخ داد).

 

گنیچیرو، نوه ایسشین که رئیس طایفه آشیناست، به چشم حرص و طمع دنبال کوروست تا از قدرت «میراث اژدها»ی کورو سوءاستفاده کند. اما این قدرتِ کورو آن‌قدر وسوسه‌انگیز است که حتی «جغد» را نیز فاسد کرده است: پس از شکست و فرار گنیچیرو، «جغد» می‌کوشد با چرب‌زبانی دل کورو را به‌دست آورد ولی زمانی که کورو نیت واقعی «جغد» را به او یادآور می‌گردد و از تسلیم به او امتناع می‌کند، «جغد» مُصر می‌شود تا زمانی که به خواستۀ خود نرسد قلعه آشینا را ترک نخواهد کرد.

 

«جغد» و گنیچیرو نمی‌دانند که قدرت الهی کورو، برای آزمندی و اهداف شخصی انسان‌های طماع نیست و این سوءاستفاده می‌تواند منجر به آشوب و هرج‌ومرج گردد. سکیرو، در قلعه آشینا با دوراهی نسبتا دشواری روبرو می‌شود؛ آیا باید به استاد و پدرخوانده خود، «جغد» وفادار بماند و یا به ارباب کورو، که وارث الهی است؟ اگر به «جغد» وفادار بماند، دستش به خونِ اِما و ایسشین و خود «جغد» آلوده می‌گردد و اگر به کورو وفادار بماند باز باید با «جغد» ستیز کند. اما چرا اگر به «جغد» وفادار ماند دچار استحاله روحی می‌شود؟

 

اِما، طبیب و شمشیرزن برابر شورا می‌ایستد
(منبع : EuroGamer)

 

پاسخ این پرسش مهم آن است که نیت «جغد» سوءاستفاده از وارث الهی و قدرت میراث اژدهاست و «جغد» می‌خواهد با زور تیغ سکیرو، اراده خود را بر کورو مسلط کند. تبعیت از استاد و پدر، این‌جا ادای احترام و دین فرزند نیست بلکه سرسپردگی به آزمندی و طمع انسانی است و تنها راه آن از خشونت می‌گذرد. شورا همان آسورا یا نیمه‌خدای بودایی است که مظهر پلیدی و شر بوده و انسان‌های دچار خشم، خشونت و جهل را در قلمرو خود بازیابی می‌کند.

 

جغد، به طمع میراث اژدها به قلعه آشینا آمد
(منبع: SamuraiGamers)

 

علت این‌که اِما، ایسشین، جغد و کورو همگی سکیرو را شورا می‌نامند، استحاله روحی سکیرو به قلمروی اهریمنی است و اکنون برابر ایشان دیگر نه گرگ یک‌دست بلکه اهریمنی بازیافته قرار دارد که خون جلوی چشمانش را گرفته و جز کشتن و دریدن نخواهد شناخت. راوی به ما می‌گوید که هزاران نفر از سرباز تا رعیت بر خاک افتادند و تنها عده کمی جان به‌در بردند به نحوی که آشینا مکان قتل‌عام تراژیک بی‌مانندی در ژاپن شد و تا سال‌ها بعد می‌گفتند که «اهریمنی» این سرزمین را درنوردیده است...

 

این اهریمن (demon) همان سکیروی مسخ‌شده به شوراست که پس از کشتن کورو، همانند بلایی دوزخی بر سر هر موجود زنده‌ای در آن منطقه نازل شد و جسد پشت جسد همانند برگ درخت با شمشیر خود بر زمین انداخت. ما نمی‌دانیم که سرنوشت سکیروی شوراشده چه می‌شود اما این شیطان، این اهریمن (به‌معنای دقیق کلمه و نه استعاری) که روح و جسم سکیرو را در اختیار گرفته، از منطقه آشینا، سرزمین اجساد و ارواح برجای گذاشت.

 

سکیرو با اظهار طاعت به «جغد» در واقع به روی پلید انسانی تسلیم شد و اجازه داد «جغد» پیر از او به‌عنوان یک سلاح کشتار و شمشیری در راه پیروزی اهداف خودش استفاده کند و سکیرو دقیقا به همین تبدیل شد: اهریمنی خون‌خوار که جان خود جغد را نیز گرفت. گناه کبیره (cardinal sin) دیگر سکیرو، در خون غلتاندن اِما، طبیب نیکوسیرت و سپس ایسشین پیر از پی‌ هم بود؛ خون چکیده اِما و ایسشین از تیغ آختۀ سکیرو، خون سکیرو را فاسد کرد و شوکران روح او شد.

 

ریختنِ خون بی‌گناهان و خصوصا نیکان در تمام ادیان و مذاهب گناهی بزرگ و نابخشودنی و نشانه پلیدی روح انسان است. کورو که به دست سکیرو کشته شد، «وارث الهی» و حامل «میراث اژدها» بود. سکیرو هم «ارباب» خود (کورو) و هم پدر و استاد خود (جغد) و هم یاور خود (اِما) و هم رئیس طایفه آشینا (ایسشین) را در خون و آتش درغلتاند، او تمام انسانیت خود را تسلیم اهریمن درون کرد و اجازه داد اهریمن بر وی مسلط گردد.

 

در تعریف پل ویلیامز از «باززایی» بودایی دیدیم که «کسی که در چنگال تنفر و خشم» دست و پا می‌زند در قلمرو دوزخ باززایی می‌شود. سکیرو، گرگ یک‌دست، در مقابل حرص‌و‌آزمندی جغد زانو زد و تیغ برّان خود را به خدمت امیال و شهوات انسانی درآورد غافل از این‌که این شورا (آسورا) است که به وی دستور می‌دهد. پس از کشتن اِما، ایسشین گرچه می‌گوید سکیرو مردی سنگدل، نامهربان و سرسخت بوده اما دلیلی برای تنفر از «سکیرو» ندارد زیرا می‌داند که «شورا» در حال غلبه بر اوست و تنها راه برای توقف مسخ کامل سکیرو به اهریمن، کشتن سکیروست. اما تیغ سکیرو که همان شوراست تشنه خون است و سیراب نمی‌گردد.

 

این پایانی زودهنگام و بسیار تلخ و تراژیک برای بازی است. بازی «سکیرو: سایه‌ها دوبار می‌میرند» در مراسم جوایز سالانه بازی در سال ۲۰۱۹، برنده جایزه بهترین بازی سال شد تا جبران زحمات میازاکی و سازندگان این بازی بی‌نظیر باشد.

 

 

 

________________________________________

ارجاعات

1. Damien Keown, A Dictionary of Buddhism, Oxford University Press, 2003, p. 23

2. Robert S. Ellwood & Gregory D. Alles, Encyclopedia of World Religions, Facts on Files, 2007, p. 115

3. مهری باقری، دین‌های ایران باستان، تهران: قطره، 1389، صص 27-28

4. ویلیام مالاندرا، مقدمه‌ای بر دین ایران باستان، ترجمه خسرو قلی‌زاده، تهران: کتاب پارسه، 1391، ص 41

5. آرتور کریستین‌سن، مزداپرستی در ایران قدیم: تحقیقات در باب کیش زرتشتی ایران باستان، ترجمه ذبیح الله صفا، تهران: هیرمند، 1388، ص 42

6. کریستوفر پارتریج، سیری در ادیان جهان، ترجمه عبدالعلی براتی، تهران: ققنوس، 1391، ص 219