ستارخان قره‌داغی, قهرمان ملی ایران

 

«هم زمان با بمباران مجلس، مشروطه‌ستیزان تبریز که کاملا در پیوند با محمدعلی‌شاه بودند و از کارها و برنامه‌های او پیشاپیش آگاه بودند، به مشروطه‌خواهان و محلات آنان یورش برده و جنگ بزرگی به راه انداختند... در این اوضاع و احوال بعضی از مجاهدان تفنگ‌ها را به زمین گذاشتند. شماری از آزادی‌خواهان برای طلب بخشودگی رو به سوی انجمن اسلامیه نهادند و بسیاری نیز برای در امان ماندن از سرکوب و غارت به نشانه‌ی تسلیم پرچم‌های سفید بر سردر خانه‌های خود برافراشتند.

 

عقل و خرد حکم می‌کرد که همگان از در تسلیم رآیند و به خودکامگی گردن گذارند. اما عشق زبان عقل را نمی‌فهمد و به موانع و دشواری توجه نمی‌کند. گفته‌اند و چه درست گفته‌اند که در تاریخ بدون عشق هیچ کار بزرگی به انجام نرسیده است. اینک نیز تبریز و ایران آماده‌ی انحام کار بزرگی بود که شاید در آغاز عقل آن را ناممکن می‌پنداشت؛ اما عشق بی‌توجه به همه‌ی دشواری‌ها فقط و فقط آن را می‌خواست. مجاهدان تبریز و مشروطه‌خواهان که عاقلانه و محتاطانه کم‌کم به پرتگاه نومیدی نزدیک می شدند فرمانده‌ای عاشق می‌خواستند و او به زودی از راه رسید: ستارخان قره‌داغی. مردی دلیر و بی‌باک که سراپا عشق بود و معشوقه‌ای داشت به نام ایران. 

 

ستارخان ایستادگی کرد و‌ پرچم‌های سفید را از سردر خانه‌ها برچید. ایستادگی او غیرعاقلانه می‌نمود و امیدی به پیروزی‌اش نبود. پاخیتانوف ، کنسول روسیه در تبریز ، برای گفتگو با ستارخان و وادار کردن او به دست برداشتن از جنگ و ایستادگی به محله‌ی امیرخیز آمد و به او پیشنهاد کرد تا برای در امان ماندن از آسیب نیروهای دولتی پرچم روسیه را بر سردر خانه‌ی خود برافرازد. ... اوج عشق ستارخان را به ایران در پاسخی که به پاخیتانوف داد می‌بینیم: « جنرال‌کونسول! من می‌خواهم هفت دولت زیر بیرق ایران بیاید. من زیر بیرق بیگانه نروم.»

 

داریوش رحمانیان ، حنبش مشروطه ، صص ۱۳۹ - ۱۴۱

 

امروز سالگشت درگذشت قهرمان ملی ایران ستارخان قره‌داغی است. یاد او و همه‌ی کوشندگان و شهیدان و جانبازان انقلاب مشروطه ایران گرامی‌باد.