این باور که حوادث و بلایای طبیعی ( سیل و زمینلرزه و بیماریهای همهگیر و... ) و رخدادهای تلخ و سخت تاریخی نتیجهی قهر و غضب الهیست از روزگاران کهن - از دوران پیش از تاریخ - با بشر همراه بوده است. هر از گاهی چند تازیانهی خدا بر گردهی مردمی که طغیان پیشه کرده و از بادهی قدرت و ثروت مست شدهاند فرود می آید تا یا هشیار و بیدارشان کند و یا تباه و نابود. اثرات و تجلیات این باور در اندیشه و ادب و فرهنگ بشری بسیار ژرفتر و گستردهتر از آن بوده و هست که اشاره به آنها در این مختصر بگنجد. آتیلا و چنگیز و تیمور تازیانهی خدا و عذاب الهی تلقی میشدند.حتی در پارهای از متون تاریخی پیامبران را به دو دستهی پیامبران رحمت و پیامبران قهر و غضب تقسیم کردند و چنگیز و تیمور را از پیامبران قهر و غضب شناختند!
با توجه به اشاراتی که آمد؛ برای اهالی تاربخ و علومانسانی توجه به تاثیرات این باور در اندیشه و بینش تاریخی اهمیتی مضاعف دارد. کتابهای آسمانی و مفسران آنها در رشد و رواج این نگاه نقش ویژه داشتهاند. یک نمونهی مهم و مشهور ،کتاب شهر خدای سنتآگوستین - تفسیری از تاریخ بشر برپایه تورات و انجیل - است که همه مصیبتهای زندگی دنیوی یا شهر زمین - و یا به عبارتی شهر شیطان و شهر انسان - را نتیجهی گناه آدم ابوالبشر و راندهشدن او از بهشت و هبوط به زمین/دنیا میداند. برپایهی این دیدگاه آدمی به این جهان آمد تا رنج بکشد و تقاص آن گناه را پس دهد. بحث بر سر درستی یا نادرستی این دیدگاه نیست. آماج ما این است که به کارکردهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آن توجه دهیم. به دیگر سخن میخواهیم اشارهای کلی به تاثیرات آن در حوزهی عمومی و عملی داشته باشیم. آنگونه که تاریخ گواه است در هنگام بروز بسیاری از پیشآمدهای سخت تاریخی و بلایای طبیعی این نوع نگاه به طرزی محسوس مجال رواج مییابد و در رفتار و کردار همهی آحاد مردم - از عالی و دانی و عارف و عامی و خواص و عوام و نخبه و توده و... - به درجات اثرگذار میشود. این اثرگذاری بطور ویژه در امر سیاسی قابل تامل و شایسته بحث و فحص است.
داریوش رحمانیان