✒️ فریما دستیار، دانشجوی دکترای تاریخ ایران بعد از اسلام
کاربرد بسیاری از اشیاء و اجسام مادی از جمله مبلمان، جواهرات، کفش، لباس، ظروف غذاخوری، اسباب بازی، تجهیزات آشپزخانه، دوچرخه و رادیو در فرهنگ زیستی انسان، توجه مورخان تاریخ جنس و جنسیت را به خود جلب کرده است. با اندکی تأمل، درک رابطه جنسیتی میان مشاغل و منسوجات ممکن خواهد بود و تصادفی نیست که مورخان در تعقیب تاریخ جنسیت به سمت مطالعه مشاغلی از جمله ریسندگی، بافندگی، گلدوزی و خیاطی و ... کشیده شدهاند.
مشاغل مذکور، نهتنها به طور کلی اشکالی از فعالیتهای زنانه هستند، بلکه محصولات و فرآوردههای آنان نیز به طور سیستماتیک برای بر ساخت جنسیت مورد استفاده قرار میگیرند. به عنوان مثال، ظهور کت و شلوار، در قرن نوزدهم، به تحدید و تحول در تعریف مردانگی منجر شد یا مبارزه زنان برای حق پوشیدن شلوار، یک عنصر کلیدی در جنبش اولیه فمینیستی بود. علاوه بر این، پارچه و لباس، به دلیل ارتباط نزدیک و صمیمانهای که با بدن دارند، دارای بار روحی-روانی مشخصی هستند که به این ترتیب به آنان جنسیت میبخشد.
به رغم آشکار بودن مصرف جنسیتی از لباس، نقش سایر شیوههای نساجی در ساخت هویت جنسیتی نادیده انگاشته شده است. در بسیاری از نقاط جهان، دختران زن بودن را از طریق ریسندگی، بافندگی و گلدوزی آموختهاند و فعالانه در ساخت (یا مونتاژ- سر هم کردن) پوشاک خود شرکت میکنند. این مسئله به خودی خود یکی از نشانههای بلوغ و ورود آنها به زندگی زناشویی به شمار میآید.
در مقابل، انتخاب شغل گلدوزی یا بافتنی برای یک مرد- در دوران مدرن- میتواند نشانهای از مقاومت در برابر مردانگی هنجاری باشد و باری دیگر نشان میدهد چگونه پارچه و لباس با جنسیت و هویت جنسیتی پیوند نزدیک دارد.
مورخان برای دههها بر روی تاریخ نقش زنان در طراحی، تولید، توزیع، خرید و استفاده از پارچه و لباس کار کردهاند؛ اما وجه تمایز رویکرد فرهنگ مادی در این است که با مجموعهای از پرسشها درباره فرهنگ جنسیتی مادیات شروع میشود و برجستگی کل چرخه حیات آن شیء را مورد بررسی قرار میدهد. به طور نمادین، کتاب ماری بیودری [1]، یافتهها: فرهنگ مادی سوزن دوزی و خیاطی، هر فصلی را به سنجاقها، سوزنها، انگشتانهها، قیچیها، مفاهیم و مصنوعات اختصاص داده و تاریخ سوزن دوزی را بر ابزار مورد استفاده و قطعات تولید شده متمرکز میکند.[2]
هر یک از فصلهای کتاب بیودری ریشهها، کاربردها و معانی یک شیء خاص را دنبال میکند و توانایی آن را برای شکلدهی فرآیند تولید، روابط اجتماعی و سایر اشیاء نشان میدهد.
از کار جنسیتی تا ساخت جنسیتی
مورخانی که از دیدگاه فرهنگ مادی به ساخت جنسیتی منسوجات میپردازند، دههها به تحقیق بر روی نقش زنان در تولید منسوجات و پوشاک برای استفاده خود و خانواده و همچنین برای فروش، پرداختهاند. این محققان، درباره اینکه چگونه به دختران ریسندگی، بافندگی، گلدوزی، قلاببافی، دوختن و...آموختهاند، به بررسی پرداختند.
آنها به ما نشان دادهاند که نمیتوان یک تیغه تیز بین دنیای کارخانگی و صنعتی، کار برای خانواده و کار برای بازار، یا حتی دوخت و دوز برای لذت و سود کشید. مورخان تاریخ کار، همچنین نشان دادهاند که چگونه زنان از مهارتها و دانشی که در خانه، مدرسه و محل کار آموختند، برای سازماندهی بهبود شرایط کار یا کسب استقلال از والدین یا همسرشان، سرمایهگذاری کردهاند. جنسیت کار با منسوجات نیز به طور کامل مورد بررسی قرار گرفته است و نشان میدهد که اگرچه اکثر جوامع این مهارتها را زنانه میدانند، اما همیشه اینطور نبوده است و گاهی اوقات اعمال و تجارت میتواند به سادگی در مدت زمان کوتاهی تغییر جنسیت بدهد. مثلاً تاریخ کلاسیک بارها شاهد این بوده است که مردان اغلب هنگام زندگی در شرایط خانهنشینی «کار زنانه» را بر عهده میگیرند و زنان در زمان جنگ «کار مردانه» را انجام می دهند. [3]
مورخین نه تنها از اشیاء موجود، بلکه از مقررات حاکم بر تولید و فروش این کالاها، شمایل نگاری، اسناد و مدارک ناشی از تشکلات کارگری و اعتراضات، سوابق شرکتها، دستورالعملهای آموزشی و سوابق مدارس تجاری برای بازسازی تاریخ جنسیت در فرآیند تولید استفاده کردهاند. باستان شناسان از بقایای ابزار و پارچهها برای بیان تاریخ بسیار دور و جدید این جنبه از مشارکت زنان در فرهنگ مادی استفاده میکنند. بیشتر کارهای مربوط به فرهنگ مادی نه تنها بر تحقیقات گسترده در مورد پارچه و لباس، بازنمایی بصری آنها و منابع متنی اولیه، بلکه بر کار نظری در روانشناسی، فلسفه و نشانهشناسی استوار است.
مورین گوگین [4]، یکی از خلاق ترین محققان در این زمینه، نشان داده است که در آمریکای مستعمره، برخی از دختران یاد گرفتند که چگونه حروف الفبا را نه مانند برادرانشان با نوشتن، بلکه با دوختن آنها روی پارچهها بیاموزند. او معتقد است که این کار جنسیتمند در سوادآموزی، ماهیت گلدوزی را شکل داد و به آن مادیت و موقعیتی متفاوتی بخشید. حروف دوخته شده، متفاوت از حروف نوشته شده بر روی کاغذ با جوهر یا خودکار به نظر میرسید و تولید آنها زمان بیشتری میبرد.[5]
آن دسته از دخترانی که فرصت استفاده از سوزن و قلم یا گچ را داشتند، نوع خاصی از فرهنگ کتابت دوگانه را به دست آوردند. این دختران نه تنها از طریق سوزندوزی به حروف و کلمات متفاوت فکر میکردند، بلکه از این طریق توانستند با نسل پس از خود که با پسران به مدرسه میرفتند، از طریق مهارتهای در استفاده از سوزن و نخ، ارتباطی گویا و معنادار ایجاد کنند. [6]
اشکال پیش پا افتادهای مانند جیب میتوانند از نظر دلالت معنای جنسیتی دارای تاریخچهای غنی باشند. باربارا برمن نشان داده است که مسئله جیب در لباس زنانه، موضوع مناقشات زیادی در میان خیاطها (و زنانی که برایشان کار میکردند) بوده است؛ زیرا در گذشته این چنین تصور میشد که جیبها خط بدن را مختل میکنند و همچنین زنان را قادر میسازد که وسایل ممنوعهای حمل کنند.
حضور جیب در لباس زنانه مانع چندانی نداشت تا اینکه مد پوشاک در دهه 1790 تکامل یافت و جیب در لباس زنان، به آرامی ناپدید شد. زنان باید دوباره به نمایش «جیب» خود در جهان باز میگشتند و برای جایگزین کردن آنها، کیفهای تزئینی کوچکی را انتخاب کردند که به سختی میتوانستند حتی یک سکه را در خود جای دهند. این پدیده اساساً تجسمی از این واقعیت بود که نشان میداد زنان در آن برهه تاریخی، تقریباً به پول یا دارایی هیچ دسترسی نداشتند، بنابراین لباس آنان نیز نیازی به یک جیب کاربردی نداشت. در این باره، حتی شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه در جریان انقلاب فرانسه، هر دو جیب بیرونی و داخلی از پوشش زنان برای جلوگیری از انتشار مطالب انقلابی از بین برده شدند.
بدین ترتیب، لباسی که جیب داشت، بر استقلال بیش از حدی تأکید میکرد که مورد پذیرش یک جامعه مردانه نبود. سایر سوزن دوزیها نیز به صراحت ماهیت سیاسی داشتند. پرترههای دوختهشده قهرمانان محلی یا ملی بر روی لباسها، نشان میدهد که زنان چهرههای چه کسانی را برای گلدوزی و آویزان کردن به دیوارهای خانه یا محل کارخود انتخاب کردهاند و همچنین به مورخان اجازه میدهد تا ارزیابی کنند که زنان چگونه به این شخصیتهای عمومی نگاه میکردند. [7]
دو مفهوم جنسیت و جهان فرهنگ مادی فراتر از سیاست عمل میکند. این را میتوان در پارادوکس اساسی در تاریخچه لباسهای جنسیتی، از دوره قرون وسطی تا امروز مشاهده کرد. در دورهای که به تظاهر برای برابری جنسیتی سیاسی، قانونی یا اجتماعی، -متناسب با ملاحظات تاریخی- نیاز نبود، سبک لباسها به اندازه پاها، باسن و اندام تناسلی مردانه و زنانه تفاوتهای جنسیتی را برجسته میکرد. از اواسط قرن بیستم به بعد، به رغم ادعای فزاینده برای برابری جنسیتی، لباسها همچنان به گونهای طراحی میشوند که ویژگیهای جنسی مردانه را پنهان و ویژگیهای جنسی زنانه را برجسته کند.
این مثالها نشان میدهند که مطالعه روابط جنسیتی محدود به برابری رسمی در قانون، ممکن است جنبههای اساسی عملکرد فرهنگی و اجتماعی خود را از دست بدهد؛ زیرا رسمیت بخشیدن به یک فرهنگ دستوری، لزوماً به اعتقاد و بازتاب آن فرهنگ در اجتماع منجر نخواهد شد. در دوران کلاسیک، بازنمایی لباس و پارچه در متون و فرهنگ بصری، برای انتقال جذابیت یا در دسترس بودن جنسی، تصورات و اعمال مردم را نیز شکل میداد. این هنجارها هم به سبکها و هم به انواع کالاها مربوط می شد.
از منظر جنسیتی بودن اشیاء در تاریخ پوشاک میتوان در نظر داشت که پارچه، رنگ یا برش خاصی را میتوان به مردانه یا زنانه بودن آن لباس تعبیر کرد. به موازات تغییر در جنسیت کار که در بالا مورد بحث قرار گرفت، این طبقهبندیها نیز میتوانند تغییر کنند.
شکلی از لباس ممکن است در یک لحظه تاریخی، منحصراً مردانه تعریف شود و سپس توسط زنان پذیرفته شده و با تغییر دادن جنسیت مصرفکنندگان، معنا را نیز تغییر دهد. برای مثال کارکرد شلوار جین در بسیاری از کشورهای جهان، تا سالها مردانه بود و در یک چرخش اجتماعی در کشور آرژانتین به طور خاص، به دلیل چسبان بودن جلوهای جنسیتی پیدا کرد و به پوشاک زنانه مبدل گشت. [8]
جنسیت لباس در سراسر تاریخ قابل ردیابی است. جو پائولتی[1] یادآوری میکند که میتوان با تغییر لباسهای جنسی نوزادان و کودکان نوپا، تغییراتی را در روشهای تحرک و تربیت کودک ایجاد کرد. قبل از سال 1890، چنین لباسهایی در ایالات متحده تک جنسیتی بود، نه به این دلیل که جنسیت کودکان مهم نبود، بلکه به این دلیل که نوزادان فقط توسط کسانی که جنسیت آنها را میدانستند، دیده میشدند. [9] تنها زمانی که نوزادان در مواجهه با غریبهها قرار میگرفتند، لباسهایشان به رنگهای آبی یا صورتی تغییر میکرد تا جنسیت آنها برای دیگران قابل تشخیص باشد.
تحقیقات در مورد تاریخ پوشاک، نشان میدهد که چرا برابری قانونی و سیاسی به تنهایی قادر به ایجاد تشابه جنسیتی نیست. مطالعات نشان میدهد که در جریان انقلاب فرانسه، انقلابیون عموماً برداشتی جنسیتی از نحوه پوشاک زنانه و مردانه نداشتند. با این حال، بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، هنجارهای پوشش به سرعت دستخوش تحول شد و مورخان نیز، تاریخ انقلاب فرانسه را تحت تأثیر چنین برساختهای جنسیتی نگاشتهاند. [10]
این تحولات، فراتر از هنجارها، چه در رژیمهای انقلابی و چه در رژیم های مستقر، بسیار مهم است. تحقیقات بیشتری باید در مورد چگونگی و چرایی ایجاد و بیان تفاوت جنسی از طریق لباس در زمانها و مکانهای مختلف انجام گردد تا بهتر درک شود که چگونه سیاستها و جوامع به دنبال ایجاد و بازتولید جنسیت هنجاری بودهاند.
نگارش یک تاریخ جنسیتی، نیازمند ماتریالیسم عمیقی است که محدودیتها و امکانات مواد خام، فرآیندهای کار و توزیع، هزینه و در دسترس بودن را بسیار جدی بگیرند. با این حال، این امر همچنین مستلزم تعاملی جدی با فرهنگ است، زیرا اعمال سازندگان و مصرف کنندگان، از چیزهایی فراتر از مواد اولیه صرف برانگیخته میشوند. آنها به دنبال برقراری ارتباط، ابراز وجود و ایجاد تمایل هستند. در نتیجه، بسیاری از تعاملات انسان با چیزها، اعم از فردی و جمعی، با روشها و منابع سنتی تاریخ سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی قابل توضیح نیست و به نظریهپردازیهای نشانهشناختی و روانکاوی نیاز دارد.
در مجموع، توجه مورخان به منسوجات و پوشاک، روشهای جدیدی را برای تفکر درباره چنین پرسشهایی در تاریخ جنس و جنسیت، از جمله تقسیم کار جنسیتی، مصرفگرایی، تمایلات جنسی، جنسیتسازی رژیمهای سلطنتی، دموکراتیک و امپریالیستی در اختیار ما قرار میدهد.
-----------------
منابع و مآخذ:
۱.Mary Beaudr.
۲. Beaudry, Mary C. 2006. Findings: the material culture of needlework and sewing. New Haven: Yale University Press.
۳. Frader, Laura. 1996. Femmes, genre et mouvement ouvrier en France aux xixe et xxe siècles : bilan et perspectives de recherche. Clio. HFS 3: 223-244.
۴. Maureen Goggin.
۵. Goggin, Maureen Daly. 2009, Stitching a Life in ‘Pen of Steele and Silken Inke’: Elizabeth Parker’s circa 1830 Sampler. In Women and the Material Culture of Needlework and Textiles, ed. Maureen Daly Goggin and Beth Fowlkes Tobin, 31-50. Farnham: Ashgate.
۶. Ulrich, Laurel Thatcher. 2001. The Age of the Homespun: objects and stories in the creation of an American myth. New York: Vintage.
۷. Auslander, Leora. 2008. Accommodation, resistance, and Eigensinn: évolués and sapeurs between Africa and Europe. In Alltag, Erfahurng, Eigensinn: Historisch-Anthropologische Erkundungen, ed. Belinda Davis and Michael Wildt, 205-217. Frankfurt/New York: Campus Verlag.
۸. Gaugele, Elke. 2002. Schurz und Schürze: Kleidung als Medium der Geschlechtskonstruktion. Köln: Böhlau.
۹. Paoletti, Jo B. 1997. The gendering of infants’ and toddlers’ clothing in America. In The Material Culture of Gender, the Gender of Material Culture, ed. Katharine Martinez and Kenneth L. Ames, 27ff. Winterthur: Winterthur Museum.
۱۰. Auslander, Leora, 2014. Culture matérielle, histoire du genre et des sexualités. L’exemple du vêtement et des textiles, Clio. Women, Gender, History, no 40 (2014). https://journals.openedition.org/cliowgh/716.