✒️حسین منوچهری، دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ ایران دوره اسلامی دانشگاه تهران
در تاریخ ایران، خوراک و آشپزی صرفاً پاسخی به نیاز اولیه انسانی نیست، بلکه همواره دارای کارکرد، ابعاد و مسألههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، مفهومی، هنری، دینی و ... است. گاه ابزاری برای ترور شخصیتهای سیاسی، گاه وسیلهای برای گشودن دروازههای شهرها، گاه عامل شورش و بلوا، گاه مسبب ادامه فرمانبری، گاه دستمایه شعرسرایی و کنایههای عامیانه، گاه مبنا و اساس مرزبندیهای فقهی و مذهبی و ... است. خلاصه آنکه گاه و بیگاه در قلمروهای مختلف زندگی ایرانی حضور مییابد و اثر میگذارد. یکی از این خوراکها، سبزیپلو با ماهی است که انبوهی از مضامین و کارکردهای سیاسی، اجتماعی و تاریخی را دنباله خود ساخته است.
در تاریخ خوراک و آشپزی ایرانی، سبزیپلو با ماهی جایگاهی ویژه و رو به رشد با مفاهیم خاص دارد. این خوراک، در شام شب عید نوروز که مهمترین وعده خوراکی سال است، طبخ میشود تا انگیزه و نمادی برای گردهم آمدن اعضای خانواده ایرانی باشد. در باور عامه ایرانیان سبزیپلو با ماهی با «حقیقت و اصالت» گره خورده است و در شام شب عید خورده میشود تا در شروع سال جدید تلاش برای یافتن حقیقت و اصالت جای خود را داشته باشد؛ این باور ایرانیان به داستانی مشهور در میان مذاهب و ملل گوناگون از سلیمان نبی و خاتم (انگشتر) وی بازمیگردد.
روایت شده است که خداوند پادشاهی سلیمان را در انگشتری او قرار داده بود، هر وقت او انگشتری را به انگشت میکرد جن و انس و دیو و همه پرندگان و وحوش نزد او حاضر میشدند و از او اطاعت میکردند. یکی از دیوهایِ بسیار زیرک که با سلیمان دشمنی داشت و به جبر اطاعتش میکرد، چشم طمع به آن انگشتر داشت و منتظر فرصت بود. بنابراین هنگامی که سلیمان به استحمام رفت و انگشتر را درآورد، آن دیو آمد و انگشتری را به انگشت کرد. آنگاه دیو و جن و انس و پرندگان و وحوش در برابر او تسلیم شدند.
سلیمان که انگشتر را از دست داده بود به هر که میگفت کیست؛ مورد تمسخر و غضب قرار میگرفت. پس مجبور به فرار شد و به ساحل دریا پناه برد. چندی نگذشت که مردم به تفاوتهای خلقوخوی دیو با سلیمان شک بردند و شروع به پرسش کردند، دیو که ترسیده بود مبادا مردم به قضیه پی ببرند، انگشتری را برد و در دل دریا افکند. در مقابل خداوند به یک ماهی مأموریت داد تا انگشتر را ببلعد.
سلیمان که درمانده شده بود، پیوسته از خدا کمک میخواست، هنگامی که چهل روز گذشت، سلیمان به صیادی برخورد و از او خواست که اجازه دهد تا وی نیز همراهش ماهیگیری کند تا در عوض، ماهی به حد سیرکردن خویش دریافت کند. ماهیگیر قبول کرد و سلیمان نیز او را یاری داد و هنگامی که صید تمام شد ماهیگیر یکی از ماهیها را به سلیمان داد. او ماهی را گرفت و شکم آن را شکافت و خواست آن را بشوید که دید انگشتری خویش در شکم اوست، انگشتری را در انگشت کرد، آنگاه دیو و جن و انس و پرندگان و وحوش، همه در برابر او تسلیم شدند، پس سلیمان دیو را به بند کشید و اوضاع به روال سابق بازگشت و ملک سلیمان سامان یافت.[1]
بنا بر این افسانه، ایرانیان با خوردن ماهی در سبزیپلو با ماهی؛ بهویژه در شام شب عید نوروز، سعی دارند تا همانطور که سلیمان با شکافتن شکم ماهی حقیقت را یافت و اصالت را نمایان کرد، همگام با حقیقت و اصالت شوند. این داستان در شعرهای شاعران نامدار ایرانی نیز در قالب نوعی ضربالمثل ادبی که کنایه از «حقیقت و اصالت» دارد بارها استفاده شده است. حافظ در اینباره چنین میگوید:
گرچه شیرین دهنان، پادشهانند ولی / او سلیمان زمان است که خاتم، با اوست
در جایی دیگر نیز چنین گفته:
بجز شکر دهنی، نکتههاست (مایههاست) خوبی را / به خاتمی؛ نتوان زد دم از سلیمانی
خاقانی؛ دیگر شاعر نامدار چنین سروده است:
خاتم ملک سلیمانی نگر/ که اندران ماهی نهان کرد آفتاب
همچنین از خاقانی این سرود بر جای مانده است:
مرا باد و دیو است خادم اگر چه / سلیمان نیم، حکم خاتم ندارم
سبزیپلو با ماهی همچنین با «باروری و تازگی» نیز درآمیخته است؛ ایرانیان از دیرباز اعتقاد داشتهاند برای آنکه سال جدید را همراه با باروری زمین و طراوت و سرسبزی بگذرانند باید در نوروز خوراکهایی که در طبخ آنها از سبزی استفاده شده است بخورند. همچنین بر این باور بودهاند که «خوردن پلوی سبزیدار در چنین شبی دل را زنده و احشاء را تازه میکند و بدن را رطوبت مفید میبخشد و روح تازه به تن دمیده، نشاط و تازگی به همراه میآورد.»[2] به همین خاطر از دیرباز، در بیشتر نقاط ایران بهویژه شمال کشور برای شام شب عید سبزیپلو، پلو با کوکوسبزی و آش میخوردهاند؛ در دوره قاجاریه سبزیپلو با ماهی نیز به این لیست افزوده شد.
احتمالاً آغاز روند جایگرفتن سبزیپلو با ماهی در شام شب عید نوروز از دوره قاجاریه، به سبب تأثیرپذیری دربار فتحعلیشاه از شهرت آشپزی گیلان بوده باشد؛ در آن دوره رسالهای در باب خوراکهای گیلان نگاشته شده و چند دختر آشپز از گیلان به آشپزخانه سلطنتی رفته بودند.[3] به هر روی عبدالله مستوفی از دیوانسالاران دوره قاجاریه در خاطرات خود از طبخ سبزیپلو با ماهی در شب عید نوروز میگوید: «در شب و روز عید خانم هر خانواده فاخرترین غذاها را برای اهل خانه خود تدارک میکرد. در کمتر خانهای بود که در این دو روز تحویل و عید، حتی شب قبل از عید دیگ پلو و ماهی به بار نباشد.»[4]
البته ادعای عبدالله مستوفی مبنی بر اینکه همه مردم سبزیپلو با ماهی میخوردهاند مورد تردید است. اطلاعاتی پیرامون پختن سبزیپلو با ماهی در شب عید نوروز در پیش از دوران رضاشاه موجود است که نشان از آن دارد که ثروتمندان نیز در تهیه آن با دشواری روبهرو بودهاند، چه رسد به اقشار متوسط یا فقیر شهرنشین و روستایی.
در زمان قاجاریه ماشینهای بزرگ باربری و یخچالهای سیال وجود نداشت تا ماهی را پیش از فاسدشدن از شمال و جنوب به دیگر شهرها برسانند، بنابراین ماهی بلافاصله پس از صید در آبنمک غلیظ خوابانده میشد و باید پیش از طبخ دهها بار با آب شستشو میشد تا نمکش برود با اینحال نمک آن زدوده نمیشد و هنگام مصرف، شور بود. این ماهیها که دودی نام میگرفتند، شب عید در بازارها بسته به اندازهای که داشتند، به قیمتی گزاف؛ از ده شاهی تا سه قران (نیم تا یک ریال) فروخته میشدند.[5]
در مورد سبزی برای سبزیپلو نیز عدم وجود وسایل نقلیه باربری برای حمل سبزی از مناطق گرمسیر به دیگر شهرها مشکلساز بود، همچنین به علت بارش برف سنگین در بسیاری از شهرها سبزی یافت نمیشد، مگر آنکه سبزیهای گرانقیمتِ پرورشیافته در گلخانهها خریداری میشد یا سبزی خشکشده مورد استفاده قرار میگرفت. همینها نیز چنان کمیاب و مایه فخرفروشی یابندگانش بودند که خانوادهها هر سبزی که به دستشان میآمد در پلو میریختند؛ تا جایی که جعفر شهری میگوید که سبزیپلو به علفپلو بیشتر شبیه بوده است.[6]
حتی در دوره رضاشاه نیز اغلب، سبزیپلو با ماهی همچنان خوراک شب عید نوروز ثروتمندان بوده است.[7] آنچه از سنّت شفاهی برمیآید، در زمان محمدرضاشاه نیز بسیاری از مردم در شام شب عید سبزیپلو با ماهی نمیخوردهاند. البته علت صرفاً مسألههای مادی نبود؛ بلکه رسوم و سنن مردم نیز تأثیر بسیاری داشتند. به طور مثال سنّتی قدیمی وجود داشت که بسیاری از ایرانیان در شام شب عید نوروز رشتهپلو می خوردند تا در سال جدید رشته امور به دستشان باشد. البته ناگفته نماند که رشتهپلو اکثراً در نخستین روز سال خورده میشد.[8]
در پایان میتوان گفت که همهگیرشدن پختن و خوردن سبزیپلو با ماهی در شب عید نوروز در میان همه ایرانیان یک روند طولانی بود که از دوره قاجاریه شروع شده است و فراگیرشدن آن شاید به نیم قرن اخیر بازگردد. در واقع حضور و نقش سبزیپلو با ماهی در تاریخ ایران روندی صعودی دارد و هر روز با گذر زمان اهمیت، کاربرد و مفاهیم بیشتری در زندگی روزمره مردم ایران مییابد.
[1] مهدی پیشوایی، «خاتم سلیمان نبی(ع)؛ افسانه یا واقعیت»، تاریخ اسلام در آینه پژوهش، پاییز 1384، شماره 7، ص 90
[2] جعفر شهری، طهران قدیم، تهران، معین، 1371، جلد چهارم، ص93
[3] سیمین شیبانی (شکوهی)، «سفرهٔ ایرانی»، ایرانشناسی، زمستان 1381، سال چهاردهم، شماره 4، ص 848-849
[4] عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، تهران، زوار، 1388، جلد اول، چاپ ششم، ص359
[6] همان، ص 92
[7] هرمان نوردن، زیر آسمان ایران، ترجمهٔ سیمین سمیعی، تهران، دانشگاه تهران، 1356، ص 118 - 119
[8] عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، تهران، زوار، 1388، جلد اول، چاپ ششم، ص359 / همچنین بنگرید به: جعفر شهری، طهران قدیم، تهران، معین، 1371، جلد چهارم، ص94