مدرسه قابلگی: سمبل گذار از قابلگی به مامایی

✒️ مانیتا خلیلی‌پور، دانش‌آموختۀ دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشکدۀ الهیات دانشگاه تهران

 

فرایند گذار و پاسخ به مدرنیزاسیون طبی، تغییرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی با اهمیت‌دادن به زنان، آموزش و بهداشت آنها در ایدة تأسیس مدرسة قابلگی در سال 1298ش در دوران وزارت نصیر‌الدوله از زمان تبدیل‌کردن مدرسة فرانکوپرسان به مدرسة قابلگی و استفاده از مریض‌خانة نسوان برای اهداف آموزشی به‌علاوة پیگیری‌های دکتر امیراعلم، تأثیر آموزه‌های علمی استادان خارجی مانند دکتر درمسن و نقش ماندگار پروفسور ابرلن در الحاق مدرسة قابلگی به دانشکدة پزشکی نمود می‌یابد.

 

با دقت در این نکته که هیچ تغییری ناگهانی نیست، عوامل مختلف زمینه‌ساز مدرنیزاسیون در ایران میزان تأثیر این تغییرات به شکل مستقیم و غیرمستقیم در پیشرفت حرفة مامایی و بهبود وضعیت زنان براساس اسناد، روزنامه‌ها و سفرنامه‌ها به پرسش گرفته شده است و سابقة فعالیت پژوهشگر در زمینة تألیف کتاب‌های پزشکی به پاسخگویی و تأویل متن برای دستیابی به تحلیل‌های صحیح کمک کرده است.

 

 در این پژوهش براساس اسناد، چگونگی شکل‌گرفتن نهاد آموزشی جدیدی به نام مدرسة قابلگی، از تأسیس تا سال 1320، توصیف شده است و تأثیرات مثبت این نهاد، ابعاد مختلف مامایی در قالب معرفت‌شناسی آن بررسی شده و جنبه‌های دیگری که می‌تواند برای تحقیق جالب‌توجه باشد معرفی می‌شود که برای علاقه‌مندان به تاریخ اجتماعی و تاریخ‌ زنان مفید خواهد بود.

 

دورة تحصیل در اولین مدرسة مامایی ایران در پایتخت دو تا سه‌ ساله و شامل آموزش نظری و عملی بود. بررسی محتوای برنامه و منابع درسی شامل آناتومی، فیزیولوژی، بیماری‌های زنان و زایمان، مراقبت از نوزادان و بهداشت، آزمون‌ها، مقایسة آنها با متون پیشین و در برخی موارد منابع امروزی، امکان تعیین میزان مهارت و دانش قابله‌های تحصیل‌کرده را فراهم ساخته و برای تبیین قابلیت قابله‌های بدون تحصیلات دانشگاهی از اسناد و شواهد کمک گرفته شده است تا برخلاف باور رایج در مطالعات اخیر، روشن شود قابله‌ها چندان ناقابل نبوده‌اند، بلکه از علم و فعالیت قابل قبولی برخوردار بوده‌اند.

 

ارزیابی منابع مورداستفادة دانشجویان، جزوات نوشته‌شدة آنها و پرسش‌های مطرح‌شده در آزمون‌ها از مهم‌ترین دشواری‌های این بخش از تحقیق محسوب می‌شود؛ زیرا به‌رغم اشاره به نام کتاب‌ها تاریخ امتحانات و اسامی ممتحنین در اسناد دستیابی به منابع بسیار مشکل و گاه به دلیل نبود در سازمان‌های مرتبط غیر‌ممکن بود. مثلاً کلکسیونرها یکی از جزوات نوشته‌شدة بانو عین‌الهدا (عینی خانم)، از نخستین دانش‌آموختگان مدرسة قابلگی، را به بهای گزافی قیمت‌گذاری می‌کردند.

 

     

 

 

ارزیابی تأثیرات تأسیس مدرسة قابلگی در تغییرات اجتماعی به‌عنوان یکی از عوامل مؤثر در وضعیت سلامتی و آموزش بهداشت با ایفای نقش در امکان بروز ایجاد بیماری یا سلامت و چشم‌انداز روش‌های پیشگیری از ناخوشی، بیماری و حفظ سلامت از دیگر نوآوری‌های این پژوهش محسوب می‌شود؛ زیرا زایمان در حیطة پزشکی به‌عنوان پدیده‌ای جهانی که در همة اقشار دنیا وجود دارد در زمان‌ها و مکان‌های مختلف حائز اهمیت است. پس شناخت و آگاهی این پدیده در چارچوب الگوهای فرهنگی زمانی ارزشمند می‌شود که سلامت جامعه، خانواده و آمار جمعیت مدنظر قرار می‌گیرد.

 

در بخش آخر پژوهش نیز پس از تبیین وجوه مدرنیزاسیون، تأثیر الگوی آموزشی تربیتی در جامعة زنان مدنظر قرار گرفته است و سرنوشت زنان با رویکرد بررسی تأثیر قابلیت‌ها بر موقعیت آنان بررسی شده است و براساس نظریات جامعهشناسان حوزة پزشکی، مدرنیته در قابلگی به‌عنوان ساخت اجتماعی همراه با اجرایی‌شدن عقلانی و مرتبط با دولت-ملت، نظام توسعه‏گرا و پویا، رشد نظام‏های اداری، سازمان‌دهی و نظارت اجتماعی، برتری ارزش‏های فرهنگی تشریح‌شده و گذار از قابلگی غیردانشگاهی به مامایی دانشگاهی با شاخص تأسیس مدرسة قابلگی به‌عنوان شروع گفتمانی مدرن در زمینة طب زنان معرفی می‌شود که بازتاب اجتماعی گسترده‌ای داشته است.

 

به باور نویسنده، بعد از تجهیز قابله‌های سنتی به دانش نظری رنسانسی در این حرفه رخ داد که برای مامایی، اقتدار حرفه‌ای به ارمغان آورد و باعث اتمام دورة قابلگی و جایگزینی کامل مامایی گشت که البته نیازمند زمان برای اجرایی‌شدن کامل بود.

 

 پژوهش «گذار از قابلگی به مامایی در ایران از اوایل قاجار تا سال 1320» براساس باور «راز پیش‌رفتن در شروع‌کردن است»، تلاش کرده است با مطالعة عمیق و هدفمند بیماری‌های زنان در دوره‌های مختلف خلأ تحلیل تاریخی را با دیدگاه طبی درک کند و بعد از مدت‌ها بررسی منابع، اسناد و مطالعات صورت‌گرفته در این زمینه، جنبه‌های بررسی‌نشده یا کمتر توجه‌شدة مرتبط با گذار به‌عنوان نقطه‌عطف در تولد ماماییِ با مفهوم نوین از دو دیدگاه تاریخی و طبی را با دقت در ساختارهای اجتماعی مرتبط با زنان واکاوی کند

 

طب در دوران قاجار، تحت حاکمیت نوعی نظام طبی قدیم بر پایه و مزاج‌های چهارگانه و حتی بدون منطق مشخصی بوده است، اما به دنبال پیشرفت در طب دانش زنان مانند سایر رشته‌های علمی در همان حيطة اوليه باقي نمانده و تحولات چشمگیری در آن رخ داد. انتقال‌نیافتن اطلاعات نوین به زنان به دلیل محرومبودنشان از تحصيل علم و دانش در پی پیشرفت طب سبب می‌شد زنان به همان تجربيات سنتي خود بسنده کنند و قابلگی در قالب سنتی خود باقی بماند.

 

این شرایط با تأسیس دارالفنون و پیشرفت و بهبود وضعیت بهداشت جامعه پایدار نماند و قابلگی مانند سایر رشته‌های طبی علم‌محور شد. بعد از تأسیس آموزشگاه مامایی به نام مدرسة قابلگی، ارتباط صحیحی بین این حرفه و علم پزشکی رقم خورد. دانش طبی نویسنده و مطالعة منابع جامعه‌شناسی عمومی یاریگر درک فرایند نوگرایی به‌ دور از هرگونه پیش‌ساخته‌های ذهنی شد و فهم تحولات فرهنگی و رفتار اجتماعی در چارچوب جمعیت‌شناسی کمک کرد تا درک تازه‌ای‌ از مسئله امکان‌پذیر شود.

 

برای شناخت عوامل زمینه‌ساز در تحولات صورت‌گرفته در این حرفه با تکیه بر شواهد تاریخ اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و طبی، جنبه‌های مختلف دخیل در گذار کاوش شد تا دلیل به تغییر و نیاز به مامایی مدرن بیان شود. ازآنجاکه فرایند تغییر و تحول فرهنگی و مدرنیزاسیون در ایران با به چالش کشیده‌شدن جوهر اصلی جامعه و سوگیری‌های جدید فکری با استفاده از الگوهای خارجی آغاز شد، این روند در زمینة طب زنان با نظام‌مندشدن امور مربوط به زنان ازقبیل آموزش، بهداشت و سلامت معرفی می‌شود. عوامل دخیل در شکل‌گیری این روند، به شکل مستقل و نیز در ارتباط با دیگری در این فرایند مؤثر بیان شده و گذار نه یک مسیر واحد، بلکه نتیجة تغییر و تحول در زمینه‌های مختلف است.

 

برای شناخت روح یک رخداد، تمام پدیده‌های تاریخی مرتبط با آن، چه جزئی و چه کلی، باید بررسی شوند. ازاین‌رو، فرایندهای دخیل و مؤثر در تأسیس مدرسة قابلگی به‌عنوان سمبل فرایند مدرنیزاسیون قابلگی اعم از مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی تشریح شده‌اند. این عوامل مشتمل‌بر تأسیس دارالفنون، تحولات آموزشی، انقلاب مشروطه، آشنایی با فرهنگ غربی و آگاهی از حقوق زنان، اقدامات نواندیشان داخلی در زمینه‌های مختلف و مقالات چاپ‌شدة دگراندیشان در نشریات که با هدف افزایش سطح آگاهی زنان نوشته می‌شدند، زنان میسیونر و طبیبان زن خارجی، سیاست‌های مبتنی‌بر تغییر شیوة زیست زنان به دنبال تغییرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، پیامدهای سیاست فرزندآوری و نیاز جامعه است. بررسی منابع و اسناد با هدف شناسایی لحظات تاریخی شروع روند، فرایندهای مؤثر در این زمینه و توصیف ماهیت قابلگی-مامایی صورت گرفته است و با توجه به شروع مدرنیته از پایتخت و اجرایی‌شدن آن در سراسر کشور، چگونگی گسترش این پديده در طول زمان و در گسترة ایران تبیین می‌شود.

 

شایان ذکر است که هرچند برخی عوامل ذکرشده به‌تنهایی یا در کنار عامل دیگری به‌صورت جزئی و کلی در پژوهش‌های صورت‌گرفته تاکنون از جنبه‌های مختلف بررسی شده‌اند، اما آنچه وجه تمایز این پژوهش محسوب می‌شود بررسی هدفمند  نقش هریک از عوامل از دیدگاه اجتماعی، فرهنگی و در برخی موارد طبی در فرایند گذار است. مثلاً مدرسة دارالفنون که به‌عنوان شاخص‌ترین عامل مؤثر فرهنگی و زمینه‌ساز تحول در قابلگی معرفی می‌شود ذیل عناوین دانش‌آموزان و تأثیر آنها در محیط خانواده و اجتماع، فارغ‌التحصیلان و نقش آنها در تغییرات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، منابع ترجمه‌شده در مدرسه و فارغ‌التحصیلان خارج از مدرسه از بُعد تأثیرگذاری بر تغییر رفتار در جامعه و آموزه‌های طبی که سطح دانش عمومی جامعه را می‌افزوده واکاوی شده‌اند. ساختار آموزشی مدرسه و تأثیر آن در فضای حاکم بر جامعه با دخالت در روند تغییرات آموزشی دختران در کنار بررسی منابع درسی مدارس ابتدایی و موارد مؤثر در فرهنگ جامعه، دیدگاه نوینی برای نقش فرهنگی دارالفنون ایجاد کرده است و آموزه‌های طبی به‌ویژه بعد از افزوده‌شدن درس قابلگی به دروس مدرسة طب و غیاب پزشک زن در جمع فارغ‌التحصیلان این مدرسه به‌ر‌غم تسریع هدایت ایران در مسير تمدن جديد وجوب اصلاحات را برای پذیرش دانشجویان دختر آشکار می‌سازد.

 

بررسی جزئیات روند تغییرات آموزشی دختران براساس مطالعة کتاب‌های درسی، بخش‌نامه‌های حفظ‌الصحه، تحلیل راهکارهای دولت برای بهبود سلامت جامعه با هدف فهم چگونگی تأثیر در مدرنیزاسیون قابلگی و اولین قدم در مسیر تشکیل مدرسة قابلگی با ارزیابی نحوة گسترش مدارس دخترانه، میزان دسترسی دختران، افزایش آگاهی و فعالیت‌های زنان برای رسیدن به آموزش مطلوب، دقت در چالش‌های فرهنگی انطباقآمیز با فرهنگ تجددطلب غرب و تحرکات زنان در عصر مشروطه به‌همراه تحول اندیشه با نگاه تحسین‌برانگیز به زنان دگرگونی انتظارات جامعه در قالب انجمن‌ها و نشریات زنانه وجه نوآوری دیگری محسوب می‌شود که برای اولین بار از این دیدگاه بررسی شده‌ است.

 

با علم به اینکه نشریات در عرصه‌های گوناگون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به روشنگری ‌پرداخته‌اند و بسیاری از آنها ضمن بحث دربارة موضوعات مختلف از لزوم و ضرورت تأسیس مدارس جدید، اهمیت و تأثیر آن در پیشرفت اجتماعی، وضعیت بهداشت و حفظ‌الصحه سخن به میان آورده‌اند و حتی از دستاوردهای کشورهای پیشرفته شاهد می‌آوردند تا انگیزه‌‌ای برای آگاهی و بیداری مردم باشند، آنچه در این پژوهش بیشتر بر آن تأکید شده است پیگیری توجه آنها به مسائل آموزشی و بهداشتی و جلب توجه به مشکلات سلامت زنان، تأکید بر حفظ‌الصحة زنان، رعایت بهداشت بلوغ دوشیزگان و ضرورت شناخت خانواده‌ها از فيزيولوژي بدن دختران در سن بلوغ و تغييرات آن، مقابله با ازدواج دختران قبل از این دوران، نیاز به قابلة تحصیل‌کرده و پرداختن به معضلات مامایی است. برای این منظور، بیش از دو هزار مقالة منتشرشده در نشریات مطالعه شد تا سیر محکوم‌کردن کمبود ماماهای واجد شرایط آشکار شود. نکتة مهم در بررسی نشریات، مطالعة دقیق و تحلیل مطالب آنها برای یافتن هرگونه اطلاعی در مورد مدرسة قابلگی، مریض‌خانة نسوان و تطبیق با اسناد موجود در آرشیو وزارت امورخارجه، سایر منابع و مطالعات مکتوب‌شده و به‌کارگیری دانش طبی است تا تلاش‌های صورت‌گرفته را برای تحول در حرفة قابلگی فهم‌پذیر سازد.

 

 

 

 

از چالش‌برانگیزترین بخش‌های انجام پژوهش، بررسی همه‌جانبة کتاب‌های طبی بهبوددهندة زیرساخت‌های آموزشی از منظر ارتباط با عوامل زمینه‌ساز فرهنگی منتج به مدرنیتة طبی، تألیف، تدوین و ترجمة آنها است. در دسترس‌نبودن منابع در مکان‌های مورد انتظار و فقدان اطلاعات کافی از نحوة آموزش، نیازمند تلاش مضاعفی برای درک وضعیت طبی و مقایسة قبل و بعد از گذار عنوان شده است که هرچند دانش طبی نویسنده فهم مطالب را تسهیل می‌کرد، کیفیت پایین متون و نسخ خطی برای قیاس با منابع نوین استفادة بهینه از آنها را دچار مشکل می‌نمود. کتاب‌هایی مانند تعلیم‌القوابل نوشتة هاروتیان تریاکیان، دانستنی‌های زنان جوان، تألیف مس آنجل درک، پروفسور قابلگی در دارالفنون دانور، دروس قابلگی و پرستاری برای کارآموزان این رشته‌ها در بیمارستان میسیونری کرمان تألیف جی. بی هنس و بلوغ ابتهاج فی صحه الازدواج نمونه‌هایی از این متون هستند.

 

دشواری در تمایز عوامل فرهنگی، اجتماعی و شناخت تأثیر هریک به‌تنهایی یا در کنار هم برای شناخت روند مدرنیزاسیون از دیگر چالش‌های مطرح در انجام پژوهش بود؛ زیرا به‌رغم درنظرگرفتن وجه و بُعد غالب هر عامل دخالت در مشارکت اجتماعی، تهدید استقلال زنان، فرصت‌های شغلی و تعصب مذهبی سایة سیاست و اقدامات حکومت همچون چتری جداسازی ابعاد فرهنگی، طبی و سیاسی را دچار اشکال می‌کرد. مثلاً در بخش مرتبط با نقش و تأثیر میسیونرها علاوه‌بر دشواری در دسترسی به منابع اصلی، دقت در موانع اجتماعی، اقتصادی و مذهبی در چیرگی محدودیت‌های فرهنگی و راستی‌آزمایی نویسندگان خارجی که بدون توجه به هنجارهای حاکم بر جامعه تحلیل خود را عرضه می‌کردند اسناد مرتبط با مخالفت علمای مذهبی به شکل کامل در دسترس نبود.

 

نویسنده معتقد است مطالعه در چیستی رابطه و گفت‌وگوی میان قابلگی و مامایی در سایه و تضاد میان سنت و مدرنیته در قالب یک واقعیت تاریخی زمینه‌ساز پژوهش‌های بیشتر برای علاقه‌مندان به تاریخ طبی است تا زیست پزشکی زنان در دوران بعد از گذار نیز روشن شود.