





یکی از خصوصیات اساسی شهرهای اسلامی تا قرن حاضر، توزیع مردمان شهرنشین در نوع بهخصوصی از انجمنهای صنفیبه نام «اصناف» بوده است. این انجمنها اصولاً صاحبان حرفهها را در خود متشکل میکردند و وظایف اجتماعی وسیعی داشتند.منشأ اصناف اسلامی به قرن سوم هجری میرسد که دورۀشکوفایی تمدن اسلامی و رونق تجارت شهرنشینی بود. در این دوران، هزاران نفر از مردمان شهری و روستایی در صنعت و پیشهها به کار گمارده شدند. در این قرن بود که تشکل افزارمندان و صنعتگران براساس حرفهها و پیشهها آغاز شد و رشد و توسعۀ کامل شهرها در قرنهای پنجم و ششم هجری فعالیتهای اصناف را توسعۀ فراوان بخشید. ایلغار مغول موجب سیر نزولی شهرنشینی و ویرانی بازارها و تضعیف اصناف شد.
خسروانیها اشعاری بودهاند که گرچه به وزن عروضی سروده نمیشدهاند و قافیه در آنها شرط نبوده، یکسره ناموزون نبودهاند و اینکه بعضی آنها را سخنان مسجّع شمردهاند، و ظاهراً در این کار پیروی شمس قیس و عوفی را کردهاند، از آن جهت بوده که وزن آنها را، بهسبب عروضی نبودن، درست درنمییافتهاند و بااینحال از مقایسهای که خواجه نصیرالدین طوسی در اساس الاقتباس میان وزن خسروانیها و خطابه کرده و شواهدی که از خطابه آورده و مشابهت این شواهد با عبارات مسجّع معلوم میشود که تلقی آنها یکسره نیز نادرست نبوده است. از اینجا ظاهراً باید استنباط کرد که وزن این اشعار چیزی مانند وزن هجایی اشعار قبل از اسلام بوده است که «سرودگویان» درعینحال آن را با ساز و موسیقی همراه میکردهاند.
شاهنشاهی ساسانی بانی تغییرات مهمی در تاریخ ایران بود و برخی زیرساختهای اجتماعی و فرهنگی برآمده در این دوره بر تاریخ ایران تأثیر انکارناپذیری نهاد. گرایش یکی از جناحهای فکری این دوره به حفظ جامعۀ طبقاتی و ممانعت از جابهجایی بین طبقات، برخی پژوهشگران را برآن داشته تا جامعۀ دورۀ ساسانی را جامعهای طبقاتی حتی به مفهوم مارکسیستی آن تصور کنند. مسئلۀ اصلی این پژوهش بررسی نظرات بازمانده از اندیشمندان دورۀ ساسانی در منابع مختلف دربارۀ اهمیت حفظ طبقات جامعه و شرایط جابهجایی میان آنهاست. یافتههای پژوهش نشان میدهد اقشار جامعۀ ساسانی با مفهوم «پیشه» دستهبندی میشدند و برخی اندیشمندان ساسانی در کنار جناح فکری یادشده به آزادی جابهجایی میان پیشههای مختلف اعتقاد داشتند.



گینزبورگ در یکی از خلاقانهترین مقالاتش، «مفتش عقاید در مقام انسانشناس»، به این مسئله پرداخت. او وقتی این مقاله را مینوشت، از دشواری گفتوگوی انسانشناسان و مورخان آگاه بود و مباحثۀ کیت تامس، مورخ بریتانیایی، و هیلدرد گیرتس، انسانشناس آمریکایی، (و البته همسر کلیفورد گیرتس) بر سر استفاده از اسناد قضایی برای مطالعۀ کردار جادوگران در انگلستان قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی را به یاد داشت. بااینحال کوشید دفاع همهجانبهتری از استناد به اسناد قضایی و بهویژه اسناد دادگاههای تفتیش عقاید در قرون میانه به عمل آورد. در این راه، او نیز کمابیش به راهی رفت که انسانشناسی تفسیری میرود؛ یعنی درنظرگرفتن «فرهنگ بهمثابۀ متن».
برخی متفکران، فیلسوفان و صاحبنظران حوزۀ علوم انسانی و اجتماعی همواره کوشیدهاند تا نظرات و یافتههای خود را به بهترین و شیواترین شیوۀ شعری به مخاطبان انتقال دهند. مسئلۀ اصلی در این پژوهش، بررسی و مقایسۀ چگونگی انتقال یافتهها و مفاهیم از زبان شهریار و مرتضی فرهادی است. فرضیۀ اصلی، فراوانی تشابهات براساس شاخصهای موردنظر است. مبانی نظری مبتنی بر رویکرد ساختاری و با درنظرگرفتن مباحث تفسیری پل ریکور و بیشازآن عناصرفرهنگی پیتر نیومارک است. روش پژوهش، اسنادی و مبتنیبر تجزیهوتحلیل اطلاعات تطبیقی است که واحد تحلیل در آن کلمات، مصراعها و ابیات شعری است. نتایج پژوهش از مسئله و دغدغۀ مشترک همراه با همزادپنداری، همنوایی و همدلی بین دو شاعر نشان دارد.
خردتاریخ روشی تاریخی است که موضوع مطالعهاش را تعاملات افراد و گروههای کوچک قرار میدهد با هدف آشکار ساختن ایدهها، باورها، اعمال و کنشهایی که با روشهای متداول تاریخی معمولاً ناشناخته باقی میمانند. خردتاریخ، عمدتاً در ایتالیا، دراواخر دهۀ ۱۹۷۰ و اوایل دهۀ ۱۹۸۰ بهعنوان واکنشی علیه مطالعات گروههای بزرگ اجتماعی و تحولات تدریجی و بلندمدت تاریخی پدیدار شد. خردتاریخنویسان اولیه بهویژه از روشهای تاریخنگاری اجتماعی غالب آن زمان که بر موضوعات گسترده دردورههای زمانی بسیار طولانی معروف به «دور دراز» متمرکز بود ناخشنود بودند. منبع ناخشنودی خردتاریخنویسان این بود که رویکردهای کمّی زندگی میلیونها نفر را به چند دادۀ اقتصادی و جمعیتی تقلیل میدهد.


تاریخنگاران و دیگر نویسندگان به روشهایی متفاوت از آلبومها و عکسهای خانوادگی استفاده میکنند. با تحلیل بصری و استفاده از روشهای ملهم از روانکاوی، برخی از پژوهشگران از عکسها برای واشکافی مناسبات بین اعضای خانواده بهره میبرند. ولی من استفاده از روشهای تاریخنگاران «اشیا روزمره» را پربارتر یافتهام ... عکس، به ویژه عکسهای خانوادگی، به قول شری ترکل، اشیایی «خاطره برانگیز» هستد و جداییناپذیری اندیشه و احساس را در رابطه ما با اشیا برمینمایند.
آنچه «تاریخ معماری مردم» یا «تاریخ مردم در معماری» را از دیگر اقسام تاریخ معماری ممتاز میکند ویژگیای در موضوع، یا ویژگیای در روش نیست؛ بلکه ویژگیای در دیدگاه است. در نگاهی وسیعتر، میتوان معماری را افزون بر محصول معماری، به عاملان معماری و مسیر معماری و همۀ ساز و کارهای مربوط به آن اطلاق کرد. مقصود از معماری مردم جستنِ عکس مردم و رنگ مردم در هر معماریای است...در سخن مولانا شواهد بسیاری از بناهای عوام یا زندگی عوام در بناها هست؛ از جمله خانه و مسجد.
کارگران هندی صنعت نفت ایران، نزدیک به نیم قرن شکلهای گونهگون کاری را تجربه کردند. آنان با استخدام اجباری به عنوان کارگر متعهد خدمت در زمان جنگ، کارگر آزاد روزمزد و یا کارگر استخدام شده با قراردادهای جمعی شکل گرفته بر اساس قوانین کار مستعمراتی، در صنعت نفت ایران جای گرفتند. با حفظ پسزمینه استعماری، هدف این پژوهش جز این نیست که گزارشی از کارنامه و زمانه این کارگران به دست دهد. اینکه بود و باششان، کار و زندگیشان چگونه بود و قبول و رد جامعه میزبان را چگونه برتافتند.



آثار تناولی شامل چند موضوع است که وی آنها را - که تقریبا در همه آثارش مشترکند- در این بسترها به نمایش میگذارد. از آثاری که تناولی در ساخت و به تصویر کشیدن آن تلاشهایی کرده و آثاری را درباره آن خلق کرده، شیر است؛ که گاهی تنها و گاهی همراه با خورشید به کار رفته است. وی از این نماد یا به عبارتی دیگر از این عنصر تصویری در آثار مختلف تجسمی بهره برده است. شیر در فرهنگ و تاریخ ایران نقش بسیار پررنگی دارد. تصویر ۸ [بالا] یادآور شیرهای سنگی بختیاری است.
جنبش مشروطه زمینه انتشار جراید تخصصی طنز را در ایران فراهم کرد. پنج ماه پس از صدور فرمان مشروطیت، طنزنامه آذربایجان (بهمن ۱۲۸۵- آبان ۱۲۸۶ش.) منتشر شد که حامیاش ستارخان بود و الگویش طنزنامه مشهور ملانصرالدین (۱۳۱۰-۱۲۸۵ش.) که آن سالها در تفلیس منتشر میشد.مهمترین مانع طنزنامهها سانسور بود و طنزپردازان مجبور بودند همواره دست به عصا حرکت کنند. علیرغم محدودیتهایی مانند سانسور، طنزنامهها علاوه بر ایجاد انبساط خاطر، تاثیر عینی قابل توجهی در جامعه داشتند.
سرقت به شکلهای مختلف و با روشها و شیوههای متفاوتی انجام میشد. در واقع، سارقان برای ارتکاب سرقت روشهای جدیدی اتخاذ میکردند و از آنجا که تکرار یک شیوه موجب آگاهی مردم و ناکارآمدی آن میشد، در طول تاریخ اسلام، تنوع و گوناگونی شیوههای سرقت دیده میشود. در دزدیهای شهری، دزدی و سرقت از مغازهها و دکاکین از شایعترین نمونههای سرقت در ایران و جهان اسلام محسوب میشد... برخی از دکان دارها، برای ممانعت از سرقت، شب را در دکان خود سپری می کردند.
