✒️علی سخایی، دانشآموخته کارشناسی ارشد تاریخ ایران باستان دانشگاه تهران
روسپیگری و تنفروشی در ایران دوره صفوی در سفرنامه شاردن
(سفرنامهها و تاریخ مردم)
در اغلب متون تاریخی، توجه بسیار اندکی به زندگی مردمان عادی شده است و به سختی میتوان به اطلاعاتی درخور دست یافت؛ اما در این میان سفرنامههای تاریخی، مستثنی هستند؛ زیرا از نظر سفرنامهنویسان که با سرزمینی جدید مواجه شدهاند، پدیدههای گوناگون، همگی جالب توجه هستند؛ زندگی روزمره مردم نیز از پدیدههایی بوده است که بسیار مورد توجه آنان واقع میشده است؛ بنابراین سفرنامهها میتوانند نقش مؤثری در فهم و شناخت تاریخ مردم داشته باشند
در بین سفرنامههای تاریخی، سفرنامه شاردن جایگاه ویژهای دارد؛ این جهانگرد و فیلسوف فرانسوی، با دقتی مثالزدنی مطالب سفرنامه خود را جمعآوری کرده است. مترجم سفرنامه ژان شاردن؛ محمد عباسی، دلایل اهمیت این سفرنامه را در تسلط شاردن بر زبانهای ترکی و بهویژه فارسی، تماس و ارتباط وی با اقشار گوناگون جامعه ایرانی همچون درباریان، روحانیان، پیشهوران، کارگران و دهقانان در اقامت طولانی مدتش در ایران، نگاه کنجکاوانه و پرسشگر او نسبت به رویدادها و پدیدهها که برآمده از احاطه وی بر دانش فلسفه بوده است و علاقهمندی وی به تمدنهای شرقی و هخامنشیان و آثار باستانی (بهطوریکه یک نقاش زبردست اروپایی را در تیم خود برای ثبت تصاویر آثار باستانی ایران به ویژه تخت جمشید استخدام کرد.) میداند.[1] چنانچه گفته شد، پر واضح است که مطالعه این اثر برای بررسی تاریخ مردم ایران در دوره صفویان دارای اهمیت است.
یکی از موضوعات بدیعی که میتوان از درون این اثر یافت و برجسته کرد، نگاشتههای شاردن درباره روسپیهاست. همواره تصور میشود که در ایران دوره صفوی که عمده مردم، مسلمان و پیرو مذهب شیعه بودند، روسپیان اندکی در مملکت میزیستهاند و عده کمی از مردم از فعالیت ایشان بهرهمند میشدند. اما با مطالعه سفرنامه شاردن در عین شگفتی، مشخص میشود که تنفروشی یک صنعت بزرگ در ایران دوره صفوی بهویژه در پایتخت صفویان؛ اصفهان به شمار میرفت که حتی دولت از ناحیه آن درآمدهای بسیاری را به دست میآورد.
بر طبق این سفرنامه، افرادی که از روسپیان بهرهمند میشدند مربوط به قشر خاصی از جامعه نبوده و این عمل، در میان طبقات و اقشار گوناگون ایرانیان عمومیت داشته و چندان عمل ننگینی به شمار نمیرفته است؛ در واقع در ایران آن روزگار نیز همچون سایر بلاد و سرزمینها روسپیان در حال زیست و ارائه خدمات بودهاند.
در مورد روسپیان آمده است که ظاهر آنان تفاوت چندانی با سایر زنان نداشته است، تنها چادرشان اندکی کوتاهتر بوده که در نتیجه بدنشان را کمتر میپوشانده است. دیگر مشخصه آنها، نوع سخنگفتن و رفتار آنها بود که سبب میشد به راحتی شناخته شوند.[2]
از سوی دیگر زنان روسپی کاملاً شناخته شده بودند و دولت دفاتری را تشکیل داده بود تا نام و نشان ایشان را، ثبت رسمی داشته باشد. شاردن همچنین بیان میکند که تعداد زنان روسپی در ایران بسیار زیاد است و در سراسر کشور پیدا میشوند. وی آمار تقریبی کارگران جنسی فعال در اصفهان که مربوط به سال ۱۶۶۶م است را شانزدههزار تن میداند.[3]
نکته جالب در این مورد؛ تشکیلات کاملاً سازمان یافته این صنعت در آن روزگار است. این تشکیلات توسط یک مدیر که منصوب دولت بود اداره میشد. افراد دیگری نیز وجود داشتند که مسئولیت نظارت بر امور و شئون مختلف این سازمان و اعضای آن را برعهده داشتند. مالیات هر کدام از اعضا به دقت حساب شده و در خزانه سازمان جمعآوری میگشت تا در نهایت به صورت سالانه تسلیم خزانه دولتی شود.[4]
بنابراین دولت صفوی نهتنها مخالفتی با روسپیان و روسپیگری نداشت، بلکه سازوکاری برای سازماندهی و مدیریت آنها پدید آورد. بدینترتیب دولت، علاوه بر نظارت جامع بر ایشان، بهوسیله وضع مالیات بر درآمد، منافع سرشاری را از این طریق بدست میآورد که میتوانست در امور مختلف هزینه کند.
شاردن اینطور گزارش میدهد که چنان تعداد کارگران جنسیای که مایل بودند نام و نشانشان در دفاتر دولتی ثبت نشود بسیار شد که سبب شگفتی مسئولین سازمان روسپیان گردید. البته این اتفاق خود به سود مسئولین این نهاد بود، چرا که آنها از منافع این اقدام روسپیان منتفع میشدند. در واقع به منظور همکاری با روسپیان، سهم بیشتری از درآمد ایشان دریافت میکردند، در نتیجه مالیات دولت از این ناحیه کاهش مییافت؛ به نظر میرسد هرگاه دولت درگیر مسائل خطیر داخلی و یا خارجی میشد، احاطه خود نسبت به امور سازمان روسپیان را از دست میداد که بدینترتیب فرصتی برای سوء استفاده روسپیان و کارکنان آن نهاد پدید میآمد.
اما مشخص است که با وجود تعداد بالای روسپیان، هزینه انتفاع از آنها به نسبت سایر کشورها بسیار بیشتر بوده است. در واقع متقاضیان به نسبت سایر کشورها باید پول بیشتری برای بهرهمندی از این افراد، میپرداختند و این در کنار تعداد بسیار زیاد روسپیان باعث شگفتی سفرنامهنویس شده بوده است. از سوی دیگر از آنجا که مردان ایرانی قادر بودند هر تعدادی که میتوانستند کنیز بخرند و یا زن صیغهای داشته باشند، وجود این میزان گسترده از فحشا به ویژه در اصفهان مایه پرسش است.[5]
نکته جالب توجه دیگری که شاردن بیان میدارد این است که به نظرش، موقعیت جغرافیایی ایران و غذاهایی که ایرانیان مصرف میکنند، از عوامل محرک در جذب مردم به تنفروشان است. وی در ادامه آمیزش بزرگان کشور با این تنفروشان را، عامل سستی پایههای دولت نیز عنوان میکند.[6]
شاردن جزئیات دیگری در اینباره چنین بیان میدارد که در ایران مرسوم است که اگر از روسپیان برای فسق و فجور دعوت شود، ابتدا باید مبلغ تعیین شده را برای وی ارسال کنند، آنگاه روسپی سوار بر اسب به تنهایی یا با همراهی نوکران و کلفتهای خویش به خانه شخص خواهان میرود و پس از کامگیریِ خواهان، علاوه بر مبلغ از پیش تعیین شده، هر چه که بخواهد را از خانه آن شخص به همراه خود میبرد.
به نظر میرسد در آن دوران، گاه پیش میآمد که عدهای از روسپیان هنرهایی برای ایجاد یک مجلس بزم داشتند و از ایشان در اینگونه مراسمها نیز استفاده میشد؛ زیرا طبق نوشته شاردن اگر خواهانِ روسپی، تنها میخواست مراسم رقصی ترتیب دهد باید ابتدا به خانه رئیس روسپیان مراجعه میکرد و تعداد مورد نظری از رقصندگان و یا حتی رقصندگان خاصی را سفارش میداد و هزینه مورد نظر را میپرداخت، آنگاه بعد از اتمام مراسم به سبب هنرهای خاص هر یک از رقصندگان، هدیهای را تقدیم هر کدام میکرد.[7]
شاردن در مورد روسپیان روایتی نقل میکند که نشانگر اوضاع حقوقی آنان در سطح جامعه است. او در اینباره میگوید که روزی یکی از فرمانروایان محلی در شرق مملکت، عازم گرگان شد. در آنجا یکی از زنان تنفروش که حُسن جمال و رقص و آوازش شهرتی بسیار داشت را با ارائه مبلغ پیشنهادی خود، به خلوت با خویش فراخواند. آن زن که مبلغ پیشنهادی را شایسته خود ندیده بود، به آن فرمانده جواب رد داد. لذا فرمانده مذکور پیوسته پیشنهاد خود را افزایش میداد؛ اما مبلغ مورد نظر روسپی بیش از مبالغ پیشنهادی فرمانده بود. عدم رضایت روسپی به قیمتهای پیشنهادی فرمانده، سبب کدورت خاطر آن فرمانده گشت؛ لذا تدبیری اندیشید تا آن روسپی بخت برگشته را به سختی تنبیه کند؛ بدینصورت که با پرداخت مبلغی کمتر، صرفاً برای رقاصی، وی را به ملاقات با خود فراخواند.
فرمانده پس از ملاقات اولیه با روسپیِ مذکور از وی پرسید آیا مبلغ به دست شما رسید؟ زن اینطور پاسخ داد که بلی و آن را میان چاکران خویش تقسیم کردم و امروز تنها به احترام شما خدمت رسیدم. فرمانده به دروغ دلیل دعوت از وی را تماشای هنر رقص و آوازش عنوان کرد. سپس بزم آغاز گشت و روسپی مجبور شد ساعتها بدون نوشیدن جرعه آبی به خوانندگی ادامه دهد. فرمانده سپس دستور داد تا وی را به اتاقی ببرند؛ آنگاه به ترتیب، خودِ فرمانده و سایر مقامات و حتی چاکران و نوکرانش، از آن روسپی بختبرگشته کام گرفتند، این عمل تا فردای آن شب تداوم پیدا کرد و بدین ترتیب روسپی زیادهخواه مجازات شد.[8]
اما ماجرا بدینجا ختم نشد. زن روسپی پس از رهایی از اسارت فرمانده، هیاهویی بهپا کرد و خواستار احقاق حق خود و محکومیت فرمانده شد. آن فرمانده که دید ممکن است شرایط برای وی سخت شود شخصاً به نزد پادشاه رفت و توانست در نهایت، با دو برابر کردن مبلغ پرداختی به روسپی، غائله را ختم کند، با این حال باز هم مبلغ پرداختی، کمتر از مبلغ مورد ادعای زن روسپی بود.[9] بر طبق این روایت کاملاً مشخص است که روسپیان چندان حقوق قابل اتکایی نداشتند، بهویژه اگر طرف حسابشان اشخاصی قدرتمند بوده باشند؛ اما در عین حال به حدی در جامعه مورد پذیرش بودند که بتوانند هیاهو به پا و طلب احقاق حق کنند.
شاردن توصیفاتی از شرایط روسپیان دارد که نشان میدهد پرداخت یا عدم پرداخت مالیات، تعیینکننده نوع و شکل فعالیت آنان بوده است. وی میگوید روسپیانی که مالیات پرداخت میکردند کاروانسراهایی را در اختیار داشتند و در همان محل در ازای مبلغی هنگفت از مهمانان خود پذیرایی میکردند. (در فرهنگ آن دوره ایران، زنی جز آن نوع از زنان در اماکن عمومی اقامت نمیکرد.) از سوی دیگر روسپیانی که مالیات خود را نمیپرداختند در محلات و مناطق شهری، چون سایر مردم سکونت داشتند و در منازل خود از مهمانانشان پذیرایی میکردند.
محله برهنگان اصفهان مخصوص این دسته از روسپیان بود که با غروب آفتاب از منزل خود خارج میشدند و در خیابانها و محلات به گشت و گذار میپرداختند تا مشتری خود را بیابند.[10] اینکه نویسنده محل استقرار برخی روسپیان را در کاروانسراها عنوان میکند و از آنجا که کاروانسراها بیرون از محدودههای شهری قرار داشتند، نشان از وجود امنیت و امکانات کافی در این اماکن است.
موضوع دیگری که شاردن در سفرنامه خویش به آن اشاره میکند، رسم گرداندن اَمرَدها (پسرانِ جوانِ خوشهیکلِ زیبارویِ تنفروش) در خیابانها است. این پسران را بَزک میکردند و در ازای مبلغی طی شده، در اختیار افرادِ خواهان قرار میدادند.[11] در واقع افرادی که صاحب این پسرها بودند در ازای دریافت مبلغی ایشان را اجاره میدادند. چنین بهنظر میرسد در مورد این نوع پسرانِ جوان، گونهای از بردگی جنسی وجود داشت که از حقوق چندانی برخوردار نبودند و عمده منافع مالی حاصل از تنفروشی آنها در اخیار صاحبانشان قرار میگرفت.
همه آنچه گفته شد، بدین معنا نیست که گستردگی چنین پدیدههایی در ایران آن روزگار بیش از دیگر سرزمینها بوده است. به اعتقاد شاردن رابطه جنسی مردان با یکدیگر در میان سایر ملل اسلامی به نسبت ایران گستردگی بیشتری داشت بهویژه در میان ترکان عثمانی که به شکلی افراطی دیده میشد.[12]
در اوایل سلطنت شاه عباس دوم، ساری تقی که صدارت اعظم وی را در اختیار داشت با وضع قوانینی بر آن شد تا در مقابل گسترده شدن این عمل بایستد. پس از او هم خلیفه سلطان جانشین وی گشت و مساعی خود را به کار بست تا سیاستهای صدراعظم پیشین را ادامه دهد، به علاوه آنکه به اوضاع زنان روسپی نیز توجه نمود و قوانین سختی برای شرایط اجتماعی کشور وضع کرد؛ با حکم وی عرضه روسپیان در انظار عمومی قدغن شد و برای مجرمین جزایی سخت در نظر گرفته شد؛ البته از دیدگاه نویسنده، این سیاستها چندان سودمند نیفتاد و اَعمال خارج از عنف همچنان در مردم شایع بود.[13]
بر طبق مطالب ذکر شده به نظر میرسد گاهی نفوذ دولت در سازمان روسپیان به مخاطره میافتاد و دولت نمیتوانست سیاستهای مورد علاقه خود را بر این سازمان و اعضایش پیادهسازی کند؛ در نتیجه دولت برای اداره روسپیان گاهی دچار استیصال میشد.شاردن فحشا را فسادی بزرگ در میان ایرانیان میبیند و تذکر میدهد این فساد در شهرهای ایران رواج بیشتری دارد؛ بهطوریکه عوام و اشراف در این فساد همرتبه هستند.[14] گویا شاردن زنان روسپی را در مدارس دینی نیز دیده است و توصیف میکند که در چهره روحانیون، پس از پایان کار با روسپیان، هیچگونه تغییری دیده نمیشد و بلافاصله به امور روزمره خود میپرداختند.
این تناقض در دین و عمل ایرانیان، نویسنده را سخت در بُهت و حیرت فرو برده بود؛ چرا که از سویی روسپیگری را فعلی حرام میدانند؛ اما در شهرهایشان بسیارند کسانی که به این پیشه اشتغال میورزند و از سویی دیگر معامله با وی را قدغن بر میشمارند، اما از ایشان مالیات تأدیه میکنند و برای روسپیان سازماندهی دولتی ایجاد میکنند، آنگاه در حالی که به خود لقب مؤمن میدهند، از آن زنان روسپی که به زعم ایشان خطاکار و لایق آتش جهنم هستند، کام میگیرند و تا هر زمان که بخواهند از آنان بهرهجویی میکنند و در پایان مدعی ایمان و تقوا نیز هستند.[15]
در پایان باید یادآور شد که نگرش دقیق به اوضاع روسپیان در ایران دوره صفوی نه تنها میتواند الگویی برای تغییر روش در تاریخ ایران در دوره معاصر باشد، بلکه میتواند بیانگر حقایق پنهان تاریخی درون جامعه ایرانی نیز باشد. جامعهای که مدعی سجایای اخلاقی است، همراهی جدی با رفتاهایی که به زعم خودش فساد و فحشاست دارد. اما مهمتر آنکه دولت صفوی به عنوان یک دولت مسلمان شیعه؛ با پذیرش روسپیان و مشتریان آنها به عنوان یک پدیده غیرقابل انکار در جامعه، تلاش کرد تا با وضع قوانینی به این پدیده سامان بخشد و نهتنها آن را تحت نظارت خود قرار دهد؛ بلکه با وضع قوانین مالیاتی از منافع مادی آنها منفعت کسب کند.از سوی دیگر با برقراری نظامات خاصی توانست امنیت روسپیان و مشتریان آنها را چه در کاروانسراها و چه در مناطق شهری تأمین کنند و تا حدودی از حقوق ایشان حمایت کنند. این رفتار صفویان میتواند پیشینه، الگو و مرجع تقلیدی برای واقعگرایی در دولتهای دینی در مواجهه با شرایط اجتماعی باشد.
[1] شاردن، ژان، ۱۳۳۵، سیاحتنامه شاردن (دائرةالمعارف تمدن ایرانی)، با حواشی و تعلیقات و توضیحات لغوی و تاریخی و فرهنگ اصطلاحات و فهارس، اعلام و تصاویر عتیق و باستانی، جلد اول، ترجمه محمد عباسی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی امیرکبیر، صفحه ۱۲ از مقدمه مترجم.
[2] همانجا، ص ۳۲۷
[3] همانجا، ص ۳۲۸
[4] همانجا
[5] همانجا
[6] همانجا، ص ۳۲۹
[7] همانجا، ص ۳۳۰
[8] همانجا، ص ۳۳۱ و ۳۳۲
[9] همانجا، ص ۳۳۲
[10] همانجا، ص ۳۳۳
[11] همانجا
[12] همانجا، ص ۳۳۵
[13] همانجا، ص ۳۳۳
[14] همانجا، ص ۳۳۷
[15] همانجا، ص ۳۳۸