به مناسبت زادروز ابوالحسن صبا

درباره ابوالحسن صبا سخن‌های فراوانی گفته شده، اما علی‌رغم آن همچنان پژوهشی درخور در باب پیچیدگی‌های جایگاه و شخصیت وی انجام نشده است. چیرگی او بر دو ساز سه‌تار و ویولن ایرانی چنان بود که منجر به اختلاف نظر هوادارانش در مورد تبحر وی در این سازها شده بود —هنرمندی ایتالیایی او را به تنهایی یک ارکستر خوانده بود—او در عین حال بهره‌ای از هنرهای نقاشی، خوش‌نویسی و سازسازی داشت.

صبا خیل عظیمی از شاگردان موسیقی را تربیت کرد که هر یک در راه خویش نقشی در آینده موسیقی ایفا کردند. تاثیر او در آهنگسازی، نگارش قطعات و تنظیم کارگان اجرایی بسیاری از سازهای موسیقی ایرانی او را در جایگاه غیرقابل مقایسه‌ای با دیگر موسیقی‌دانان ایرانی قرار می‌دهد.

صبا، با وجود بالندگی در بستر فرهنگی اشرافی، نسبتش با مردم و زندگی روزمره ایشان را حفظ کرد؛ حکایت های شیرینی از این جنبه از او باقی است. حسن کسایی، نوازنده شهیر نی نقل می‌کند که در سالی از سال‌های اواخر دهه بیست یا اوایل دهه سی گروهی از «گردن‌کلفت»های آن روزگار تهران جلوی صبا و او را در خیابان گرفتند ‌تا با اجبار برای آنها ساز بزنند. بنا بر این روایت، صبا و کسایی به منزل آنها رفته و به ناچار ساز می‌زنند. ظاهراً آنها پی‌می‌برند که او صباست و از او معذرت‌خواهی می‌کنند. ظاهراً صبا نیز در واکنش به تعجب کسایی گفته که او می‌خواهد برای مردم ساز بزند. صرف نظر از این روایت، وجوه متعدد دیگر زندگی صبا و حتی برخی از آثارش نشان می‌دهد که گاه عادی زندگی‌کردن و با مردم دمخور بودن و گاه اجراهایی فارغ از قواعد موسیقی، بخشی از زندگی عادی یک انسان هنرمند را تشکیل می‌داده.

در سال‌های اخیر، دوگانه‌سازی‌ «کلاسیک» و «مردم‌پسند» و تسری آن به ساحت زندگی شخصی و حوزه خصوصی موسیقی‌دانان سبب شده تا پیچیدگی ابعاد زندگی آنها نیز دستخوش مقدس‌سازی روایت تاریخی شود. این روایت‌های منزه‌سازانه تاریخ موسیقی ما، محصول بینش فرهیخته‌زده و «آن‌دنیانگر» برخی از راویان تاریخ موسیقی است.

✒️پویا نکویی
فارغ‌التحصیل اتنوموزیکولوژی دانشگاه تهران