پرنده و آتش

نویسندگان: مهدی سلیمانیه و لیلا طباطبایی یزدی (با مقدمه دکتر هادی خانیکی)

نشر آرما - ۱۴۰۰

 

انتشار کتابی برای ادای دین به حافظان روشنی ایران عزیز. 

 

حدود سه سال قبل، ایده‌اش به ذهنمان رسید: در این سال‌ها، حال جامعه‌مان خوب نیست. حکمرانان، حق مردمان و داشته‌های این سرزمین را ادا نمی‌کنند. جامعه هم روز به روز بر مشکلاتش افزوده می‌شود. در چنین وضعیتی، "امید" پدیده‌ی کمیابی است. امیدی که تلاش خستگی‌ناپذیر برای بهبود وضعیت را دامن بزند. امیدی که دل‌ها را برای عبور از این زمستان مه گرفته، گرم کند. 

 

اما وجودهایی بوده‌اند که چراغ امید را در تمامی این سال‌ها زنده نگه داشته‌اند. کسانی که نه در میدان پرهیاهوی سیاست، که در ساحت فرهنگ و هنر، روشنایی را پرورانده‌اند. وجودهای با رکت گمنامی که بی‌صدا، چهار دهه است استخوان‌های بودن‌شان را ستون ایستاده ماندن ایران ناخوش‌احوال این سال‌ها کرده‌اند. 

 

و ما سه سال قبل، تصمیم گرفتیم به برخی از این وجودهای روشنی‌آفرین بی‌صدا، ادای دین کنیم: نهادهای فرهنگی مردمی مستقلی که بیش از سی سال توانسته‌باشند بخشی از هنر و فرهنگ ایران را بپرورند. وجودهایی که علیرغم تمام تفاوت‌هایشان، مذهبی یا غیرمذهبی، سنتی یا مدرن، در هنر یا ادبیات یا نشر کتاب یا انتشار مجله، تمام هستی‌شان را برای زنده‌ماندن چراغ امید این جامعه وقف کرده‌اند. 

 

گاه یک کتاب‌فروشی کوچک، در یک شهر، چراغ فرهنگ‌وهنر را در دوران غربت فرهنگ‌وهنر مستقل، برای چندین دهه، روشن نگاه می‌دارد. گاه یک آموزشگاه هنری، برای چهار دهه، تنها پناهگاه‌ اهالی هنر در یک شهر ‌است. گاه یک آموزشگاه فرهنگی و هنری، با سرمایه‌ای شخصی، آرشیوی غنی از موسیقی‌های بومی و محلی یک منطقه یا کشور را گردآوری و حفظ و منتشر می‌کند. گاه یک جمع فرهنگی، با برگزاری منظم سخنرانی‌ها و طرح مباحث فکری و گعده‌های اندیشه‌ای، نخبگان یک منطقه از کشور را با مباحث فرهنگی و هنری روز آشنا نگاه می‌دارد.

 

گاه یک مجلۀ مستقل فکری، با نگارش مقالات و متون، نقش پل واسط میان روشنفکران و جامعه را در یک شهر یا استان، ایفا می‌کند. در پشت پردۀ تمامی این نهادهای فرهنگی مستقل، افراد یا جمع‌های فرهنگی و هنری بوده‌ و هستند که عمر، سرمایه‌ها و مهارت‌های خود را برای ساخت و نگهداشت این نهادها، در سکوت، صرف کرده‌ و می‌کنند.«پرنده و آتش»، اولین جلد از سری کتاب‌هایی است که به امید ادای دین نوشته‌ایم: درباره کتابفروش و کتابفروشی که ۴۲ سال است مأمن اهالی فرهنگ و هنر را در گوشه‌ای از ایران عزیز، در مشهد، بوده‌است : «کتابفروشی امام» و بانی‌اش، «رضا رجب‌زاده». 

 

 

چاپ این کتاب هم با همت دوستان نشر آرما و به خصوص برادرمان، «محسن حسام مظاهری» میسر شد. اگر نبود صبر و همت این جمع، «پرنده و آتش» امروز به دست شما نمی‌رسید. مسیر چاپ این کتاب، حدود دو سال طول کشید، خودش ماجرایی پر قصه و غصه است؛ از ایراداتی که حضرات بر کلیت کتاب گرفتند و آن را به صفاتی متهم کردند که در مخیله نمی‌گنجید. اما چه باک، که روایت چنین داستان‌های پر از صبر و امیدی، باید خودش هم نشانی از تحمل رنج و صبر و امید را داشته‌باشد. 

 

کتاب را به میرزا حسن رشدیه، پوران شریعت رضوی و تمامی معلمان صبور گمنام قدرنادیده‌ی ایران تقدیم کرده‌ایم؛ کسانی که نمادهای مقاومت و صبر و آفریدن روشنایی در زمانه‌شان بوده و هستند. به خصوص این روزها که صدای رنج‌هایشان، از هر کوی و برزنی شنیده می‌شود. 

 

عمری باشد، در گام بعدی، به سراغ وجودهای ماه و نهادهای با برکت فرهنگی و هنری مستقل دیگری می‌رویم و داستان امید و وقف وجودشان برای این سرزمین را روایت می‌کنیم. به تعبیر زیبای علی رجب‌زاده، «می‌گویند که وقتی حضرت ابراهیم را در آتش انداختند، پرنده‌ای کوچک پروازکنان می‌رفت و در منقار خودش آب جمع می‌کرد و می‌آمد و بر آن آتش عظیم چند قطره آب می‌ریخت. خاموش نمی‌شد، اما کارش را انجام داده‌ بود. فکر می‌کنم باید مثل آن پرنده بود. ما باید کار خودمان را بکنیم. باید کاری کنیم.» بله! باید «کاری» کنیم! 

 

لینک تهیه کتاب